English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clonal U وابسته به تولید مثل یا ابستنی غیر جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sexual reproduction U تولید مثل جنسی
fission U تولید مثل غیر جنسی
cloned U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
cloning U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
clone U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
clones U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
libidinous U وابسته به شهوت جنسی
libidinal U وابسته به شهوت جنسی
auto-immune U وابسته به تولید پادتنهای مضر
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
hydroelectric U وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
genetic U وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
conception U ابستنی
gravidity U ابستنی
gestation U ابستنی
conceptions U ابستنی
interesting condition U ابستنی
contraceptives U ضد ابستنی
pregnancies U ابستنی
contraceptive U ضد ابستنی
pregnancy U ابستنی
eclampsia U غش ابستنی
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
pseudocyesis U ابستنی کاذب
eclampsia U تشنج ابستنی
birth control U جلوگیری از ابستنی
contraception U جلوگیری از ابستنی
pseudopregnancy U شبه ابستنی
pregnable U قابل ابستنی
pseudopregnancy U ابستنی کاذب
contraceptives U وسیله جلوگیری از ابستنی
superfetation U ابستنی دردوره بارداری
contraceptive U وسیله جلوگیری از ابستنی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
venire facias tot matrons U دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
unisexual U یک جنسی
unisex U دو جنسی
road sense U جنسی
sexual U جنسی
sexes U جنسی
diclinous U یک جنسی
sex U جنسی
gamic U جنسی
ambisexual U دو جنسی
bisexuals U دو جنسی
generic U جنسی
homogeneity U هم جنسی
kindest U جنسی
hermaphrodite U دو جنسی
hermaphrodites U دو جنسی
kind U جنسی
bisexual U دو جنسی
kinds U جنسی
gynandromorphy U ریخت دو جنسی
voyeurism U تماشاگری جنسی
rapes U تجاوز جنسی
sex appeal U جاذبه جنسی
potency U توان جنسی
asexual U غیر جنسی
raping U تجاوز جنسی
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
sexism U تبعیض جنسی
sex discrimination U تبعیض جنسی
raped U تجاوز جنسی
sodomy U انحراف جنسی
gender identity U هویت جنسی
sex offenses U جرایم جنسی
psycholagny U خیالپردازی جنسی
haploid cell U یاخته جنسی
sexual disorder U اختلال جنسی
rape U تجاوز جنسی
puberty U بلوغ جنسی
sexual maturity U بلوغ جنسی
aphrodisiacs U برانگیزنده جنسی
aphrodisiac U برانگیزنده جنسی
sexual offences U جرائم جنسی
heterosexuality U دگرخواهی جنسی
idols of the tribe U اوهام جنسی
sex perversion U انحراف جنسی
sexual receptivity U پذیرندگی جنسی
sexuality U تمایلات جنسی
heteroerotism U دگرخواهی جنسی
Sexual assault U تجاوز جنسی
gonad U غده جنسی
autoeroticism U خودانگیزی جنسی
Y chromosome U کروموزوم جنسی
Y chromosomes U کروموزوم جنسی
taxes in kind U مالیات جنسی
payment in kind U پرداخت جنسی
venery U مقاربت جنسی
tax in kind U مالیات جنسی
peepling tom U تماشاگر جنسی
multure U مزد جنسی
sexual symbolism U نمادگری جنسی
inkind U کمک جنسی
autoerotism U خودانگیزی جنسی
truckage U مبادله جنسی
eroticism U تمایلات جنسی
petting U نوازش جنسی
sex education U اموزش جنسی
rapists U متجاوز جنسی
rapist U متجاوز جنسی
germ cell U یاخته جنسی
sex chromosomes U کروموزومهای جنسی
erotomania U جنون جنسی
sex differences U تفاوتهای جنسی
gonocyte U سلول جنسی
sexual relations U مقاربت جنسی
autosomal U غیر جنسی
sexual relations U روابط جنسی
sexuality U عطش جنسی
sex differentiation U تمایز جنسی
eroticism U تحریکات جنسی
sex glands U غدههای جنسی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
anaphrodisia U بی میلی جنسی
gametangium U سلول جنسی
bisexuality U دو گانگی جنسی
sexual intercourse U امیزش جنسی
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
sexual intercourse U مقاربت جنسی
impotence U ناتوانی جنسی
impotence U ضعف جنسی
Peeping Tom U تماشاگر جنسی
commodity money U پول جنسی
unisexuality U حالت یک جنسی
zygosis U امیختگی جنسی
heterophilia U دیگرخواهی جنسی
coitus U مقاربت جنسی
heterosome U کروموزوم جنسی
sexual deviation U انحراف جنسی
benefit in kind U نفع جنسی
sexual perversion U انحراف جنسی
gamete U یاخته جنسی
psychosexual U روانی- جنسی
heteroeroticism U دگرخواهی جنسی
excitements U برانگیختگی جنسی
excitement U برانگیختگی جنسی
sexual aberration U انحراف جنسی
scopophilia U تماشاگری جنسی
Peeping Toms U تماشاگر جنسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com