English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pluralist U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralists U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pluralists U معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralist U معتقد به تعدد تعدد حزبی
numerousness U تعدد
plurality U تعدد
pluralism U تعدد
multiplicity U تعدد
pluralities U تعدد
polygyny U تعدد زوجات
bigamy U تعدد ازواج
plurality of crimes U تعدد جرائم
bigamy U تعدد زوجات
polygenesis U تعدد مبادی
polygamy U تعدد زوجات
mormon marriage U تعدد زوجات
plurality U حالت تعدد تعددحزبی
pluralism U حالت تعدد تعددحزبی
polysemous U دارای تعدد معانی
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
polygamize U تعدد زوجات کردن
pluralities U حالت تعدد تعددحزبی
polygamy U تعدد زوجات چند زن گیری
sectarian U حزبی
plateform U اعلامیه حزبی
party spirit U تعصب حزبی
caucus U انجمن حزبی
proselytism U تبلیغ حزبی
caucuses U انجمن حزبی
watchword U شعار حزبی
watchwords U شعار حزبی
party spirit U طرفداری حزبی
nonparty U غیر حزبی
barred a U طاق حزبی
winging U دسته حزبی
partisanship U روح حزبی
watchworld U شعار حزبی
wing U دسته حزبی
partisanship U حزبی بودن
factionalism U اعتقاد به سیستم حزبی
party politics U سیاست بازیهای حزبی
to join a party U عضو حزبی شدن
to toe the line U برنامه حزبی را پذیرفتن
ticket U صورت نامزدهای حزبی
tickets U صورت نامزدهای حزبی
polyandry U اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
secession U تجزیه طلبی انشعاب حزبی
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
lunatic fringe U افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
writes U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
split personality U تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
akin U وابسته
diphtheric U وابسته به
comprador U وابسته
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
of kin U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
commissarial U وابسته به
tuitionary U وابسته به
israelitish U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
congenerous U وابسته
interdependent U وابسته
carpal U وابسته به مچ
dependants U وابسته
cantabrigian U وابسته به
affiliating U وابسته
aquatic U وابسته به اب
dependent U وابسته
attributable U وابسته به
belonging U وابسته ها
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
germane U وابسته
riverrine U وابسته به
sexual organs U وابسته به
attached U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
pertianing U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
attache U وابسته
thereof U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
pertinent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
related U وابسته
affiliate U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
dependant U وابسته
levitical U وابسته به
hanger on U وابسته
correspondents U وابسته
contingents U وابسته
contingent U وابسته
relative U وابسته
subordinated U وابسته
febile U وابسته به تب
subordinate U وابسته
monitorial U وابسته به
appurtenant U وابسته
wedded U وابسته
subordinates U وابسته
messianic U وابسته به
subordinating U وابسته
relevant U وابسته
elysian U وابسته به
correspondent U وابسته
isthmic U وابسته به باریکه
paralytic U وابسته به فلج
isthmian U وابسته به باریکه
paralytics U وابسته به فلج
irrigational U وابسته به ابیاری
potamic U وابسته به رودها
generic U وابسته به تیره
gregorian U وابسته به گریگوری
materialistic U وابسته به مادیات
gular U وابسته به مری
preemptive U وابسته به پیشدستی
preemptive U وابسته به حق شفعه
interrogatory U وابسته به سئوال
naval U وابسته به کشتی
iraqi U وابسته به عراق
predial or prae U وابسته به زمین
maritime U وابسته بدریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
haemic U وابسته بخون
marines U وابسته به دریانوردی
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
iranian U وابسته به ایران
connubial U وابسته به زناشویی
prefectoral U وابسته به اداری
jesuitic U وابسته به یسوعیون
altitudinal U وابسته به اوج
anginal U وابسته به گلودرد
laryngitic U وابسته به نای
leninist U وابسته به لنین
lenten U وابسته به چله
pocky U وابسته به ابله
plumbous U وابسته به سرب
pleural U وابسته به شامه شش
analphabetic U وابسته به بیسوادی
platinic U وابسته به پلاتین
limnetic U وابسته به اب شیرین
limnic U وابسته به اب شیرین
gasolinic U وابسته به بنزین
logarithmic U وابسته به لگاریتم
galilean U وابسته به گالیله
geomantic U وابسته به رمالی
laryngeal U وابسته بنای
gerontic U وابسته به پیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com