Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interstitial hydride
U
هیدرید درون شبکهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interstitial
U
درون شبکهای
interstitial compound
U
ترکیب درون شبکهای
interstitial atom
U
اتم درون شبکهای
h parameter
U
پارامترهای هیدرید
boron hydride
U
بور هیدرید
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
lattice bridge
U
پل شبکهای
reticular
U
شبکهای
lacy
U
شبکهای
grillage foundation
U
پی شبکهای
retiary
U
شبکهای
plexiform
U
شبکهای شبیه رگ
network structure
U
ساختار شبکهای
grilling
U
سیخ شبکهای
formatio reticularis
U
ساخت شبکهای
reticular membrane
U
غشاء شبکهای
grid chart
U
نمودار شبکهای
reticular formation
U
ساخت شبکهای
grid
U
سیخ شبکهای
grids
U
سیخ شبکهای
grills
U
سیخ شبکهای
grill
U
سیخ شبکهای
cellular structure
U
ساختار شبکهای
raster image processor
U
پردازشگر تصویر شبکهای
raster display
U
صفحه نمایش شبکهای
centralized network configuration
U
ساختار شبکهای متمرکز
parallel trussed girder
U
تیر شبکهای موازی
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
reticular activating system
U
دستگاه فعال ساز شبکهای
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
reticulum
U
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
ascending reticular activating system
U
دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
accross the slope system
U
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
star network topology
U
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
decentralized computer network
U
شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
lan
U
شبکهای که ترمینالها و قط عات مختلف آن در فاصله کمی از هم قرار دارند.
aras
U
system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
local area network
U
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
OCE
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
campus network
U
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
open
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
distributes
U
شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
distribute
U
شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
distributing
U
شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
hierarchical communications system
U
روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
opens
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
platforms
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
wide area network
U
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
gert
U
technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای
platform
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
multidrop circuit
U
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
asynchronous
U
کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
cores
U
درون
in the recesses of the heart
U
در درون دل
inhaul line
U
درون کش
inly
U
از درون
insides
U
درون
inside
U
درون
inbound
U
به درون
interiorly
U
از درون
interior
U
درون
inward
U
درون
core
U
درون
endogenous
U
درون زا
abintra
U
از درون
internally
U
از درون
ben
U
درون
reentrant
U
درون رو
endocarp
U
درون بر
interiors
U
درون
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
endocrinology
U
درون ریزشناسی
endogenous
U
درون زاد
endozoic
U
درون جانوری
entotic
U
درون گوشی
entoptic
U
درون چشمی
entoderm
U
درون پوست
input
U
درون گذاشت
input
U
درون داد
inputted
U
درون گذاشت
ingrowing
U
درون رویان
endobiotic
U
درون بافتی
endoderm
U
درون پوست
endogamous
U
درون همسری
autochthonous
U
درون خیز
ataraxia
U
ارامش درون
endogamy
U
درون همسری
intracranial
U
درون جمجمهای
introvert
U
درون گرا
endocardium
U
درون شامه دل
introverts
U
درون گرا
interiors
U
درونی درون
inputted
U
درون داد
interpolation
U
درون گیری
endogenous variable
U
متغیر درون زا
introspective
U
درون نگر
inbreeding
U
درون همسری
endothelium
U
درون پوش
inland
U
درون کشور
talented
U
درون داشت
talent
U
درون داشت
interior
U
درونی درون
intravenous
U
درون وریدی
intravenously
U
درون وریدی
innate
U
درون زاد
introspection
U
درون گرایی
introspection
U
درون نگری
introspective
U
درون نگرانه
interpolations
U
درون گیری
interpolations
U
درون یابی
endogeny
U
درون زایی
endolymph
U
درون- لنف
interpolation
U
درون یابی
subversion
U
درون واژگونی
endomorph
U
درون دگرگون
endophagous
U
درون خوار
throughout
U
از درون وبیرون
endoplasm
U
درون مایه
endopsychic
U
درون روانی
endoscope
U
درون بین
endosmose
U
درون راند
immigration
U
درون کوچی
inborn
U
درون زاد
intercontinental
U
درون بری
talents
U
درون داشت
introjection
U
درون فکنی
introflexion
U
سوی درون
intrauterine
U
درون رحمی
intrastate
U
درون کشوری
intrastate
U
درون ایالتی
intrapsychic
U
درون روانی
intramuscular
U
درون عضلانی
intramuscular
U
درون ماهیچهای
endocrine
U
درون ریز
insight
U
درون بینی
insights
U
درون بینی
introversion
U
درون گرایی
inwards or inward
U
سوی درون
feeds
U
درون گذاشت
underground water
U
اب درون زمین
transcrystalline
U
درون بلورهای
subjectivism
U
درون گرایی
self reflection
U
درون اندیشی
retropulsion
U
درون ریزی
pronation
U
درون گرداندن
endogen
U
درون زایی
online
U
درون خطی
inbuilt
U
درون بافته
emigration
U
درون کوچکی
located inside
U
در درون قرارگرفته
feed
U
درون گذاشت
intramolecular
U
درون مولکولی
intramolecular
U
درون ذرهای
intrapersonal
U
درون فردی
insalivate
U
درون یورش
ingression
U
درون روی
inpouring
U
بسوی درون
inlier
U
درون هشته
entrancing
U
درون رفت
entrances
U
درون رفت
inner directed
U
درون وابسته
entrance
U
درون رفت
assimilation
U
درون سازی
entranced
U
درون رفت
influent
U
درون ریز
intradermal
U
درون پوستی
idiotropic
U
درون نگر
intracellular
U
درون یاختهای
inrush
U
درون یورش
on line
U
درون خطی
intraindividual
U
درون فردی
intradermic
U
درون پوستی
intrafusal
U
درون دوکی
pitman
U
کارگر درون معدن
infalling
U
ریزش بسوی درون
self examination
U
درون خویشتن بینی
screwthread
U
خان درون پیچ
incurved
U
خمیده سوی درون
self scrutiny
U
درون خویشتن بینی
ductless glands
U
غدههای درون ریز
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
endocrine gland
U
غده درون ریز
upcountry
U
درداخل یا درون کشور
in line coding
U
کدگذاری درون برنامهای
incurvation
U
خمیدگی سوی درون
incurvation
U
خم سازی سوی درون
site license
U
مجوز درون سازمانی
online storage
U
انباره درون خطی
online operation
U
عمل درون خطی
inflexion
U
کجسازی سوی درون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com