English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ethylene U هیدرو کربن اشباع نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gutta percha U هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaturate U ترکیب اشباع نشده
unsaturated U ترکیب اشباع نشده
unsaturated fat U چربی اشباع نشده
poly unsaturated fat U پلی چربی اشباع نشده
polyunsaturated U دارای حلقههای اشباع نشده
decarburizing U گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
hydrodisulfide U هیدرو دی سولفید
hydroformylation U هیدرو فرمیل دار کردن
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
invar U کربن
radiocarbon U کربن 41
carbon U کربن
cabonic U حاصل از کربن
carbon cycle U سیکل کربن
carbon monoxide U منواکسید کربن
acetylenic carbon U کربن استیلنی
carbinol carbon U کربن کربینول
carburization U ترکیب با کربن
active carbon U کربن فعال
carbonize U کربن سازی
asymmetric carbon U کربن بی تقارن
carbonaceous U کربن دار
anomeric carbon U کربن انومری
carbon dioxide U دی اکسید کربن
carbon holder U پایه کربن
carbon free U کربن ازاد
decarburization U کربن گیری
carbon fixed U کربن ثابت
carbon deposite U لایه کربن
decarburize U کربن گرفتن
recarburizer U کربن دهنده
primary carbon U کربن 1 درجه
secondary carbon U کربن 2 درجه
tertiary carbon U کربن 3 درجه
radiocarbon U کربن پرتوزا
ultra high carbon steels U فولادهای فرا- پر- کربن
CFC U مخفف کلروفلورو کربن
tertiary carbon U کربن نوع سوم
carbureted steel U پولاد کربن دار
iron carbon diagram U نمودار اهن- کربن
iron carbon alloy U الیاژ اهن و کربن
activated charcoal U کربن فعال شده
CFCs U مخفف کلروفلورو کربن
carboning a lamp U کربن گذاری لامپ
crater in positive carbon U گودی کربن مثبت
carbon arc welding U جوشکاری با جرقه کربن
secondary carbon U کربن نوع دوم
primary carbon U کربن نوع اول
arc lamp carbon U کربن لامپ قوسی
surface decarburization U کربن گیری سطحی
plain carbon steel U فولاد کربن غیرالیاژی
high carbon steel U فولاد با کربن زیاد
high carbon steel U فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
hydro carbon U ترکیب هیدروژن و کربن
carbonate U بصورت کربن دراوردن
cored carbon U کربن هسته دار
recarburize U کربن گیری مجدد
activated carbon U کربن فعال شده
incomplete U انجام نشده پر نشده
ingot iron o.steel U فولاد کربن گیری شده
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
hypercapnia U افزایش کربن اکسید در خون
carbide U ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
carbon arc lead burning U جوش سرب با جرقه کربن
carbohydrates U ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrate U ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
saturation U اشباع
suffusion U اشباع
saturated U اشباع
impregnation U اشباع
satiation U اشباع
concentration U اشباع
concentrations U اشباع
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
dry ice U یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
saturating U اشباع شدن
saturating U اشباع کردن
imbue U اشباع کردن
saturates U اشباع شدن
imbued U اشباع کردن
imbues U اشباع کردن
saturates U اشباع کردن
imbuing U اشباع کردن
saturate U اشباع کردن
saturate U اشباع شدن
satiate U اشباع شدن
satiated U اشباع شدن
temperature saturation U اشباع دمایی
subsaturated U نزدیک به اشباع
zine of saturation U منطقه اشباع
color saturation U اشباع رنگ
imbibing U اشباع کردن
saturator U اشباع کننده
saturation state U رژیم اشباع
saturation factor U ضریب اشباع
steep U اشباع کردن
imbibes U اشباع کردن
imbibed U اشباع کردن
imbibe U اشباع کردن
satiating U اشباع شدن
sodden U اشباع شده
satiates U اشباع شدن
steepest U اشباع کردن
degree of saturation U درجه اشباع
saturable U اشباع شدنی
ingraft U اشباع کردن
filament saturation U اشباع افروزه
filament saturation U اشباع دمایی
anode saturation U اشباع اند
satiable U قابل اشباع
pervasivenness U قوه اشباع
current saturation U اشباع اند
waterlogged U ازاب اشباع
saturated U اشباع شده
impregnant U اشباع شده
plate saturation U اشباع اند
saturant U اشباع شده
satiable U اشباع شدنی
subsaturation U شبه اشباع
voltage saturation U اشباع ولتاژی
voltage saturation U اشباع اند
saturation current U جریان اشباع
saturation capacity U گنجایش اشباع
saturated zone U منطقه اشباع
neural satiation U اشباع عصبی
magnetic saturation U اشباع مغناطیسی
magnetic saturation U اشباع اهن
overfull employment U اشباع اشتغال
indoctrinate U اغشتن اشباع کردن
collector saturation voltage U ولتاژ اشباع کلکتور
under szturated rock U سنگ زیر اشباع
chroma U درجه اشباع رنگ
pervasiveness U قوه سرایت یا اشباع
saturated fat U چربی اشباع شده
saturant U بحد اشباع رسیده
saturated fats U چربی اشباع شده
subsaturated U نیمه اشباع شده
suffuses U پوشاندن اشباع کردن
saturated transistor U ترانزیستور اشباع شده
saturated air U هوای اشباع شده
saturated soil paste U خمیر خاک اشباع
suffuse U پوشاندن اشباع کردن
suffused U پوشاندن اشباع کردن
chalk-line U [ریسمان اشباع شده با گچ]
suffusing U پوشاندن اشباع کردن
indoctrinated U اغشتن اشباع کردن
indoctrinates U اغشتن اشباع کردن
indoctrinating U اغشتن اشباع کردن
anthracite U زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
acetylene U هیدروکربور اشباع نشدهای بفرمول 2H2C
inundate U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundated U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
geraniol U الکل اشباع شده مایع و معطر
inundates U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundating U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
oilite bushing U بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
carbon steel U فولاد کربن یا فولاد سخت
uncharged U پر نشده
unbowed U خم نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unsight U دیده نشده
unthickened U تغلیظ نشده
wound less U زخمی نشده
unasked U سوال نشده
unwashed U شسته نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
autochthonous U جابجا نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com