English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
constellation U هیئت صورت فلکی
constellations U هیئت صورت فلکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constellate U بشکل صورت فلکی درامدن جزء منظومه فلکی شدن
celestial body U صورت فلکی
constellations U صورت فلکی
constellation U صورت فلکی
asterism U صورت فلکی
sagittarius U صورت فلکی قوس
draco U صورت فلکی اژدها
serpent U صورت فلکی حیه
serpents U صورت فلکی حیه
lyra U صورت فلکی "بربط "
argo U صورت فلکی سفینه
flying fish U صورت فلکی ماهی پرنده
lynxes U وشق صورت فلکی شمالی
lynx U وشق صورت فلکی شمالی
lupus U صورت فلکی " گرگ " یا" سرحان "
sirius U صورت فلکی شعرای یمانی
flying fishes U صورت فلکی ماهی پرنده
Cup U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
Crater U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
constellatory U وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
leo U برج اسد که پنجمین صورت فلکی منطقه البروج است
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
circumpolar constellation U صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
boarded U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
judicature U هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury U هیئت داوری هیئت قضات
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
celestial U فلکی
firmamental U فلکی
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
astro U نجومی فلکی
celestial body U صور فلکی
astrodome U نیم کره فلکی
andromeda U منظومه فلکی مراه المسلسله
celestial navigation U ناوبری بااستفاده از صور فلکی
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
panels U هیئت
configurations U هیئت
guize U هیئت
configuration U هیئت
attitudes U هیئت
corps U هیئت
commission U هیئت
committees U هیئت
committee U هیئت
attitude U هیئت
confranternity U هیئت
panel U هیئت
commissioning U هیئت
astronomy U هیئت
commissions U هیئت
physiques U ترکیب هیئت
physique U ترکیب هیئت
expedition U هیئت اعزامی
instituted U هیئت شورا
expeditions U هیئت اعزامی
institutes U هیئت شورا
instituting U هیئت شورا
institute U هیئت شورا
board of directors U هیئت مدیره
board of direcotors U هیئت مدیره
board of directers U هیئت مدیره
astronomy U علم هیئت
executive U هیئت رئیسه
executives U هیئت رئیسه
astronomy U هیئت استرونومی
departments U قسمت هیئت
department U قسمت هیئت
directorate U هیئت رئیسه
petty jury U هیئت منصفه
commission U هیئت مامورین
commissioning U هیئت مامورین
collegium U هیئت یا کمیته
formats U قالب هیئت
deputation U هیئت نمایندگی
format U قالب هیئت
directorates U هیئت رئیسه
political mission U هیئت سیاسی
faculties U هیئت علمی
military comission U هیئت نظامی
professoriat U هیئت استادان
economic commission U هیئت اقتصادی
commissions U هیئت مامورین
commissioners U عضو هیئت
commissioner U عضو هیئت
faculty U هیئت علمی
deputations U هیئت نمایندگی
configurations U هیئت پذیری
governing body U هیئت حاکمه
governing bodies U هیئت حاکمه
staff U اعضاء هیئت
hue U هیئت منظر
configuration U هیئت پذیری
constituency U هیئت موسسان
staffed U اعضاء هیئت
staffs U اعضاء هیئت
juries U هیئت منصفه
board of trade U هیئت بازرگانی
juries U هیئت داوران
bureau U هیئت اداری
bureaus U هیئت اداری
jury U هیئت منصفه
legislative body or assembly U هیئت مققنه
jury U هیئت داوران
knightage U هیئت شوالیه ها
constituencies U هیئت موسسان
astronomically U مطابق هیئت
military body U هیئت نظامی
board U هیئت کمیسیون
committees U هیئت یا کمیته
boarded U هیئت کمیسیون
board U هیئت ژوری
committee U هیئت یا کمیته
trial jury U هیئت منصفه
hues U هیئت منظر
top drawer U هیئت حاکمه
legislature U هیئت مقننه
bar U هیئت وکلاء
legislatures U هیئت مقننه
boarded U هیئت ژوری
bars U هیئت وکلاء
diplomatic mission U هیئت سیاسی
council ot ministers U هیئت وزراء
cabinet U هیئت وزرا اطاقک
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
cabinets U کابینه هیئت دولت
transmutes U تغییر هیئت دادن
cabinet U کابینه هیئت دولت
transmuted U تغییر هیئت دادن
company U دسته هیئت بازیگران
companies U دسته هیئت بازیگران
assembly U هیئت قانون گذاری
transmuting U تغییر هیئت دادن
transmute U تغییر هیئت دادن
editorial staff U هیئت مدیره یانویسنده
cabinets U هیئت وزرا اطاقک
missionaries U وابسته به هیئت اعزامی
director U عضو هیئت مدیره
masked ball U رقص با هیئت مبدل
masked balls U رقص با هیئت مبدل
to be masked U تدیل هیئت دادن
juror U عضو هیئت منصفه
jurors U عضو هیئت منصفه
electorate U هیئت انتخاب کنندگان
electorates U هیئت انتخاب کنندگان
military assistance advisory group (maag U هیئت مستشاری نظامی
astronomically U از روی علم هیئت
assize U هیئت قضات یا منصفه
special jury U هیئت منصفه مخصوص
grand juries U هیئت منصفه عالی
grand jury U هیئت منصفه عالی
military body U هیئت رئیسه نظامی
missionary U وابسته به هیئت اعزامی
directors U عضو هیئت مدیره
directorates U هیئت مدیره ستادی
chairman of the board [of directors/managers] U رئیس هیئت مدیره
directorate U هیئت مدیره ستادی
white hall U هیئت حاکمه انگلیس
the f. U اعضای هیئت پزشکی
panel U هیئت تشک پالان
panels U هیئت تشک پالان
backbencher U عضو هیئت قانونگذاری
president of the board [ American E] U رئیس هیئت مدیره
chief executive officer [CEO] [American E] U رئیس هیئت مدیره
backbenchers U عضو هیئت قانونگذاری
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
uranological U وابسته به هیئت و اجرام سماوی
astronomic U بیشمار وابسته به علم هیئت
directorates U مقام ریاست هیئت مدیره
secretariat U هیئت دبیران وکارمندان دفتری
transfiguration U تبدیل هیئت تغییر شکل
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
astronomical U بیشمار وابسته به علم هیئت
directorate U مقام ریاست هیئت مدیره
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
assignees in bankruptcy U هیئت تصفیه امور ورشکسته
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
secretariats U هیئت دبیران وکارمندان دفتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com