English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to keep company with U همراه بودن با
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
attend U همراه بودن
attending U همراه بودن
attends U همراه بودن
accompanied U همراه بودن
accompanies U همراه بودن
accompany U همراه بودن
Other Matches
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
acologte U همراه
participants U همراه
along U همراه
mid U همراه با
participant U همراه
non concurrent U نا همراه
company U همراه
to fight with the enemy U همراه = با
accompanied by U همراه
bundled U همراه
comrades U همراه
comrade U همراه
accompanying U همراه
attendant U همراه
attendants U همراه
mid- U همراه با
on U همراه
in company with U همراه
secondary planet U همراه
companies U همراه
concomitant U همراه
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
convoy U همراه رفتن
bon voyage U خدا به همراه
indiental music U موزیک همراه
escort U همراه بدرقه
escorted U همراه بدرقه
door bundle U بار همراه
to go along U همراه شدن
to come along U همراه امدن
come along with me U همراه من بیائید
accompanying supplies U تدارکات همراه
associated sound U صدای همراه
accompanying sound U صدای همراه
accompanying fire U اتش همراه
accompanying cargo U بار همراه
accompanier U همراه مصاحب
unaccompanied U بدون همراه
compeer U قرین همراه
to accompany U همراه شدن
accommpanying element U عنصر همراه
convoys U همراه رفتن
go along U همراه رفتن
fraught U دارا همراه
unbundled U غیر همراه
spasmodic U همراه با انقباضات
spasmodically U همراه با انقباضات
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
companion U همراه همدم
escorts U همراه بدرقه
Accompanied by. Together with . U به اتفاق (همراه )
good luck to you U خدا به همراه
escorting U همراه بدرقه
sick headache U سردرد همراه با
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
wave off U فرود همراه با سایش
ice storm U طوفان همراه باتگرگ
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
attendants U همراه نگهبان کشیک
bundled software U نرم افزار همراه
Bring your friend along. U دوستت را همراه بیاور
attendant U همراه نگهبان کشیک
savate U بوکس همراه با لگد
japko chagi U ضربه پا همراه گرفتن پا
kick boxing U بوکس همراه با لگد
bitumen macadam U سنگریزی همراه با قیر
to accompany U همراه کسی رفتن
to go along U همراه کسی رفتن
participative U انبازی کننده همراه
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
typhoons U توفان همراه با باران
typhoon U توفان همراه با باران
herewith U همراه این نامه
amaurotic idiocy U کانایی همراه با نابینایی
to carry a watch U ساعت همراه داشتن
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
RIFF U ماده بزرگ همراه ID RIFF.
dysuria U ادرار همراه با سوزش واشکال
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
company U گروهان همراه کسی رفتن
chaperones U همراه دختران جوان رفتن
chaperone U همراه دختران جوان رفتن
thunderstorms U توفان همراه بااذرخش وصاعقه
companies U گروهان همراه کسی رفتن
grand mal U صرع همراه با تشنج وغش
thunderstorm U توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thundershower U رگبار همراه با رعد وبرق
chaperons U همراه دختران جوان رفتن
to bid a persong U به کسی خدابه همراه گفتن
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
to call on the cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
aerial cartwheel U مارپیچ همراه با پرش وچرخش
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
to cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
chaperon U همراه دختران جوان رفتن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
knobstick U کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
rear takedown with outside singleleg byl U زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
real number U عددی که با بخش کسری همراه است .
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
sidestep traverse U صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
oxidative phosphorylation U فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
subscripted variable U عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
multidimensional U تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
ballet U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
sobbing U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
oratorios U قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorio U قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
sob U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
ballets U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
sobbed U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobs U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
cell phone users while driving U کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
callithump U رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق
desk U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
cantatas U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
milk leg U ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
desks U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
strophe U چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
conditorium U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
conditivum U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
cantata U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
bug U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
bugging U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
slapstick U نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
user U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
bugs U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
blizzard U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
blizzards U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
users U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
bundled software U نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
abut U مماس بودن مجاور بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com