English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
Other Matches
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
besprent U ریخته
brass founder U ریخته گر
moulder U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
cast copper U مس ریخته گی
foundering U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
foundry man U ریخته گر
caster U ریخته گر
foundered U ریخته گر
founder U ریخته گر
founders U ریخته گر
casting U ریخته گی
hot topping U ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
sheet asphalt U اسفالت ریخته
wild and woolly U درهم ریخته
found U ریخته گری
founds U ریخته گری
moulding U ریخته گری
potted U در کوزه ریخته
skin U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
skins U پوسته ریخته گی
group casting U ریخته گری
iron foundry U ریخته گی اهن
investment foundry U ریخته گی بسته
casting U قطعه ریخته گی
casting U ریخته گری
precast U پیش ریخته
molten U ریخته ریختگی
foundries U ریخته گری
foundry U ریخته گری
investment castings U ریخته گی بسته
cast concrete U بتن ریخته گی
chuted concrete U بتن ریخته گی
castellated nut U مهره ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
founding U ریخته گری
cast crystal U بلور ریخته
cast steel U فولاد ریخته گی
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
group teaming U ریخته گری گروهی
foundry pit U چاله ریخته گری
iron casting U ریخته گری اهن
mold U قالب ریخته گری
forge U ریخته گری فلز
forges U ریخته گری فلز
foundry practice U تکنیک ریخته گری
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
ingot casting U ریخته گری شمش
injection molding U ریخته گری تزریقی
foundry pit U جهنم ریخته گری
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
pig U قالب ریخته گری
compression molding U ریخته گری فشاری
pig U اهن تازه ریخته
pigs U قالب ریخته گری
pigs U اهن تازه ریخته
loam castings U ریخته گری شنی
jakes U اشغال درهم ریخته
moulds U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
plaster cast U ریخته گری گچی
plaster casts U ریخته گری گچی
molded U قالب ریخته گری
machinery castings U ریخته گری ماشینی
composite casting U ریخته گری مرکب
metal casting U ریخته گری فلز
cast molding U قالبگیری ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گری
group casting U ریخته گری گروهی
fusion casting U ریخته گری ذوبی
chuted concrete U بتن ریخته شده
core sand U ماسه ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
metal foundry U ریخته گری فلزات
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
foundry cupola U کوپول ریخته گری
debris U اشغال روی هم ریخته
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
transfer molding U ریخته گری انتقالی
ejecta U مواد بیرون ریخته
direct casting U ریخته گری مستقیم
art casting U ریخته گری صنعتی
litter U زایمان ریخته وپاشیده
steel foundry U ریخته گری فولاد
down hill casting U ریخته گری مستقیم
shell casting U ریخته گری پوستهای
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
littered U زایمان ریخته وپاشیده
pouring cup U قاشق ریخته گری
precision casting U ریخته گری دقیق
press casting U ریخته گری فشاری
littering U زایمان ریخته وپاشیده
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
litters U زایمان ریخته وپاشیده
sand casting U ریخته گری ماسهای
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
green concrete U بتن تازه ریخته شده
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
beastby U کرده
bouffant U پف کرده
bloat U پف کرده
tumid <adj.> U پف کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
puff pastry U پف کرده
unconscious U غش کرده
unconsciously U غش کرده
puffed <adj.> U پف کرده
infusion U دم کرده
infusions U دم کرده
soufflTs U پف کرده
gelid U یخ کرده
souffles U پف کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
turgid <adj.> U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
off the trail U پی گم کرده
souffle U پف کرده
puffed out <adj.> U آماس کرده
I have a flat [tire] . U من پنچر کرده ام.
puffy <adj.> U آماس کرده
deep rooted U ریشه کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com