English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grazing ground U چراگاه
pasturage U چراگاه
grazing U چراگاه
paddopck U چراگاه
pastures U چراگاه
pasture U چراگاه
sheep walk U چراگاه گوسفند
cow gate U چراگاه گاو
paddopck U چراگاه الخی
downland U چراگاه بلند
pandean U نام رب النوع چراگاه هاوجنگلها که نیمی ادم ونیمی بزبود
extralegal U غیرقانونی
illegal U غیرقانونی
extra legal U غیرقانونی
illegality U غیرقانونی
lawlessness U غیرقانونی
larceny U تصرف غیرقانونی
illigal character U کاراکتر غیرقانونی
blocking U سد راه غیرقانونی
illegalize U غیرقانونی دانستن
wrongful U پرغلط غیرقانونی
traffics U تجارت غیرقانونی
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
trafficked U تجارت غیرقانونی
sequestration U توقیف غیرقانونی
kangaroo courts U دادگاه غیرقانونی
trafficking U تجارت غیرقانونی
unlawful U حرام غیرقانونی
traffic U تجارت غیرقانونی
illegally U بطور غیرقانونی
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
illegal move U حرکت غیرقانونی شطرنج
hacks U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hack U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
outlawed U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
outlawing U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaw U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
floater U کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد
outlaws U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
sheepwalk U مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
pirated U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirate U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirates U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirating U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
infringement U ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
pirates U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirated U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirate U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
infringements U ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
ingression U ورود
inning U ورود
entree U ورود
introgression U ورود
admitance U ورود
re-entry U ورود
re entry U ورود
entrances U ورود
entrancing U ورود
entrance U ورود
induction U ورود
inductions U ورود
imported U ورود
infare U ورود
importing U ورود
ingress U ورود
appulse U ورود
import U ورود
introit U ورود
arrival U ورود
entrance fees U حق ورود
entrance fee U حق ورود
entry U ورود
arrivals U ورود
entranced U ورود
air inclusion U ورود هوا
importation U ورود
accession U ورود
arr U ورود
right of entry U حق ورود
house warming U جشن ورود
data import U ورود داده
data insertion U ورود داده ها
approach ramp U فرازای ورود
arrival hall U سالن ورود
capital inflow U ورود سرمایه
house-warming U جشن ورود
arrival rate U نرخ ورود
acetylation U ورود ریشهء
house-warmings U جشن ورود
cost to entry U هزینه ورود
due in U در شرف ورود
forcible entry U ورود عدوانی
free entrance U ورود مجانی
arrival hall U سالن ورود
reebtry U ورود مجدد
receipt statement U اعلامیه ورود
port of entry U بندرمحل ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
initation U ورود بعضویت
inlet time U زمان ورود
landfall n U ورود بخشکی
input of current U ورود جریان
intervance of third party U ورود ثالث
intrant U ورود رسمی
first in first out U به ترتیب ورود
first in first out U بترتیب ورود
ease of entry U سهولت ورود
energy intake U ورود انرژی
when entering U هنگام ورود
entering angle U زاویه ورود
on arrival U هنگام ورود
entree U اجازهء ورود
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت ورود
fifo U به ترتیب ورود
landding U ورود بخشکی
admittance U ورود دخول
inlet U ورود دخول
landings U ورود به خشکی
entry U ورود راهرو
landings U ورود بخشکی
landing U ورود به خشکی
landing U ورود بخشکی
influx U ورود هجوم
influxes U ورود هجوم
admission U اجازهء ورود
importing U مفهوم ورود
imported U مفهوم ورود
admissions U اجازهء ورود
tardiness U تاخیر ورود
homecomings U ورود بخانه
homecoming U ورود بخانه
inlets U ورود دخول
advent ظهور و ورود
token U اجازه ورود
landfalls U ورود بخشکی
import U مفهوم ورود
token U بلیط ورود
tokens U اجازه ورود
tokens U بلیط ورود
landfall U ورود بخشکی
last in first out U به ترتیب عکس ورود
law of prior entry U قانون تقدم ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
hailed U اعلام ورود کردن
entrancing U ورودیه اجازه ورود
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
fifo U خروج به ترتیب ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
search warrants U حکم بازرسی و ورود
gold import point U نقطه ورود طلا
entrances U حق ورود دروازهء دخول
hailing U اعلام ورود کردن
hail U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
raids U ورود ناگهانی پلیس
ingress U حق دخول اجازه ورود
entrance U ورودیه اجازه ورود
inflow of labor U جریان ورود کارگر
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
infare U مهمانی بمناسبت ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entranced U ورودیه اجازه ورود
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entrances U ورودیه اجازه ورود
last in first out U بترتیب عکس ورود
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
coast in point U نقطه ورود به ساحل
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
gangplank U تخته ورود به ناو
barrier to entry U منع ورود به صنعت
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
gangplanks U تخته ورود به ناو
let someone through U اجازه ورود دادن
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
round-up U ورود ناگهانی پلیس
gates U وسایل ورود ورودیه
police raid U ورود ناگهانی پلیس
gate U وسایل ورود ورودیه
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
entry plan U طرح ورود به بندر
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
gangways U محل ورود و خروج از ناو
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com