Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
low gap semiconductor
U
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
insulating
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
chips
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
semi conductor
U
نیمه هادی
solid state
U
نیمه هادی
semicinductor
U
نیمه هادی
semiconductor storage
U
حافظه نیمه هادی
p type semiconductor
U
نیمه هادی نوع "پی "
n type semiconductor
U
نیمه هادی نوع N
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
solid state cartridge
U
کارتریج نیمه هادی
gallium arsenide
U
قطعه نیمه هادی
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
solid-state
U
مربوط به وسایل نیمه هادی
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
integrate semiconductor circuit
U
مدار نیمه هادی مجتمع
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
transistor
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafer
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
randomly
U
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
random
U
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
transistors
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
photoresist
U
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumbo chip
U
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistor
U
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors
U
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode
U
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon
U
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
silicon
U
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
energy gap between two bands
U
فاصله انرژی دو نوار
energy gap
U
فاصله سطوح انرژی
fet
U
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
dtl
U
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
field emission
U
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchips
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchip
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
leader
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leaders
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
pnp transistor
U
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
p channel mos
U
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
mos
U
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
phototransistor
U
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
npn transistor
U
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
superconductor
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
hot valve clearance
U
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
superconductive
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
conductor rail
U
ریل هادی شمش هادی
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy
U
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
photoconductive
U
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
sound absorption
U
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
guides
U
هادی
guide
U
هادی
steerer
U
هادی
guided
U
هادی
leading line
U
خط هادی
electric conductor
U
هادی
conductor
U
هادی
ductile
U
هادی
cabled
U
هادی
cable
U
هادی
directors
U
هادی
director
U
هادی
leads
U
هادی
directorial
U
هادی
conductors
U
هادی
lead
U
هادی
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
single core
U
هادی تک رشتهای
superconductor
U
فوق هادی
light pipe
U
هادی نور
light quide
U
هادی نور
superconductors
U
فوق هادی
circuit line
U
هادی جریان
single conductor
U
هادی تک رشتهای
heat conductor
U
هادی حرارت
lead
U
سبقت هادی
lead
U
کابل هادی
leads
U
سبقت هادی
internal conductor
U
سیم هادی
lead
U
غلاف هادی
leads
U
غلاف هادی
guide vane
U
تیغه هادی
guide flag
U
پرچم هادی
guide bank
U
دیوار هادی سد
leads
U
کابل هادی
director sight
U
دوربین هادی
light guide
U
هادی نور
ideal conductor
U
هادی ایده ال
lizards
U
بند هادی
water mains
U
لوله هادی اب
conductor rail
U
شینه هادی
vascular tissue
U
بافت هادی
directing staff
U
ستاد هادی
superconducter
U
مافوق هادی
conductors
U
سیم هادی
conductor resistance
U
مقاومت هادی
duct
U
لوله هادی
valve guide
U
هادی سوپاپ
conductors
U
هادی رسانا
conductor
U
سیم هادی
conductor
U
هادی رسانا
twin conductor
U
هادی دوبل
directress
U
هادی خط راهنما
directrix
U
هادی خط راهنما
dredging ladder
U
هادی سطل
water main
U
لوله هادی اب
noninductive
U
غیر هادی
lizard
U
بند هادی
bus bar
U
ریل هادی
wireway
U
سیم هادی
electric conductor
U
هادی برق
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
conducting staff
U
ستاد هادی
conductor current
U
جریان هادی
conductive silver
U
نقره هادی
port
U
شیار هادی دهانه
lead in
U
مدار هادی اشتعال
polestar
U
هادی مورد توجه
nozzle guide vane
U
تیغههای هادی یا راهنما
ohmage
U
مقاومت هادی برق
nonconductor
U
جسم غیر هادی
insulated conductor
U
هادی عایق شده
superconducting computers
U
کامپیوترهای مافوق هادی
current carring wire
U
سیم هادی جریان
wire
U
هادی فلزی نازک
wires
U
هادی فلزی نازک
guides post
U
نفر هادی مستقر شوید
conductors
U
وسیله هادی اجرا کننده
wave guide
U
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com