Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
semireligious
U
نیمه مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
concordat
U
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
religious
U
مذهبی
churchly
U
مذهبی
churchgoer
U
مذهبی
churchgoers
U
مذهبی
spirituality
U
روحیه مذهبی
holy day
U
تعطیل مذهبی
dogmatism
U
تعصب مذهبی
pastoral psychiatry
U
روانپزشکی مذهبی
convertor
U
مبلغ مذهبی
missionaries
U
مبلغ مذهبی
missionary
U
مبلغ مذهبی
converter
U
مبلغ مذهبی
ritual
U
تشریفات مذهبی
religious rites
U
شعائر مذهبی
religious tenets
U
عقاید مذهبی
tenet
U
متعقدات مذهبی
R.E
U
تحصیلات مذهبی
holidays
U
تعطیل مذهبی
missioner
U
مبلغ مذهبی
revival
U
جنبش مذهبی
revivals
U
جنبش مذهبی
pontifex
U
شورای مذهبی
clergymen
U
عالم مذهبی
clergyman
U
عالم مذهبی
guru
U
معلم مذهبی
gurus
U
معلم مذهبی
service book
U
کتب مذهبی
sect
U
فرقه مذهبی
holiday
U
تعطیل مذهبی
sects
U
فرقه مذهبی
religious matters
U
مسائل مذهبی
religiosity
U
تعصب مذهبی
devout
U
مذهبی عابد
religiose
U
مذهبی بودن
religionism
U
غیرت مذهبی
neologize
U
مذهبی بودن
synod
U
مجلس منافره مذهبی
revivalist
U
طرفدار احیای مذهبی
revivalists
U
طرفدار احیای مذهبی
synods
U
مجلس منافره مذهبی
ecclesiogenic neurosis
U
روان رنجوری مذهبی
revivalism
U
اصول بیداری مذهبی
crusade
U
جنگ مذهبی نهضت
swami
U
رهبر مذهبی هندی
crusaded
U
جنگ مذهبی نهضت
crusades
U
جنگ مذهبی نهضت
crusading
U
جنگ مذهبی نهضت
cantor
U
اواز خوان مذهبی
catechesis
U
تعالیم مذهبی شفاهی
catechetic
U
وابسته به تعالیم مذهبی
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
catechisms
U
تعلیم ودستور مذهبی
dogmatics
U
مبحث شعائر مذهبی
psalms
U
سرود مذهبی خواندن
psalm
U
سرود مذهبی خواندن
catechism
U
تعلیم ودستور مذهبی
tabu
U
منع یانهی مذهبی
Easter Sepulchre
U
تشریفات مذهبی تدفین
priggism
U
تعصب سخت مذهبی
psalter
U
سرود مذهبی مزامیر
taboos
U
منع یانهی مذهبی
taboo
U
منع یانهی مذهبی
rectorate
U
ریاست بنگاه مذهبی
sacramental
U
وابسته به مراسم مذهبی
Mother Superiors
U
رئیس بنیاد مذهبی
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
Religious (political) fanaticism
U
تعصبات مذهبی ( سیاسی )
pauli
U
اصول مذهبی پولس
traditor
U
خائن در امر مذهبی
wowser
U
مذهبی و خرده گیر
holyday
U
روز تعطیل مذهبی
Mother Superior
U
رئیس بنیاد مذهبی
hymnbook
U
کتاب سرود مذهبی
rite
U
مراسم تشریفات مذهبی
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
churches
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
revivalist movement
U
جنبش اصول بیداری مذهبی
sacrilegious
U
مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
neologian
U
وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
Scientology
U
ساینتولوژی
[یک نوع سیستم مذهبی]
anagoge
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagogy
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
archdiocese
U
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
secular
U
دورهای غیر مذهبی دنیائی
indoctrinating
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinated
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinate
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indifferentism
U
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
church
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
dogmatize
U
تعصب مذهبی نشان دادن
neologian
U
متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
sisterhood
U
انجمن خیریه مذهبی نسوان
menology
U
سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
jacobin
U
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inquisitions
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
druze
U
یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
scholasticism
U
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
simoniac
U
خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
theocracy
U
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracies
U
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
taperer
U
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
vicarage
U
محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
vicarages
U
محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
revealed religion
U
مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
last rites
U
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
religioner
U
شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
Carthusian
U
[مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
superstitious uses
U
مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
religionize
U
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
lay rezder
U
عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
pious fraud
U
حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
month's mind
U
ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
canoness
U
زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
neological
U
ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
bar mitzvahs
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
bar mitzvah
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
voodooism
U
ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
semi
U
نیمه
part way
U
نیمه
division line
U
خط نیمه
stiffish
U
نیمه شق
in noon of night
U
در نیمه شب
moiety
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
mid
U
نیمه
semis
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
mid-
U
نیمه
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi independent
U
نیمه مستقل
semi conductor
U
نیمه هادی
semiarid
U
نیمه خشک
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicivilized
U
نیمه متمدن
semicinductor
U
نیمه رسانا
half-timbered
U
نیمه چوبی
semicinductor
U
نیمه هادی
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semi-conscious
U
نیمه هشیار
semiopaque
U
نیمه کدر
semiarboreal
U
نیمه درختی
semi-final
U
نیمه نهایی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
quasi concave
U
نیمه مقعر
aileron
U
نیمه لچکی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi public
U
نیمه دولتی
quasi private
U
نیمه خصوصی
dwarf wall
U
دیوار نیمه
preconscious
U
نیمه هشیار
half-bat
U
آجر نیمه
half-column
U
نیمه ستون
aileron
U
نیمه سنتوری
quasi convex
U
نیمه محدب
semi trailer
U
نیمه یدک
semi skilled
U
نیمه ماهر
semi official
U
نیمه رسمی
second half
U
نیمه دوم
semi-precious
U
نیمه بهادار
semi-precious
U
نیمه گرانبها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com