English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
semigloss U نیمه درخشان
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
mid U نیمه
mid- U نیمه
part way U نیمه
moiety U نیمه
division line U خط نیمه
semis U نیمه
midnight U نیمه شب
in noon of night U در نیمه شب
half deck U نیمه پل
stiffish U نیمه شق
semi U نیمه
semiprivate U نیمه خصوصی
semipro U نیمه حرفهای
semirigid U نیمه سخت
semiskilled U نیمه ماهر
semipermeable U نیمه تراوا
semireligious U نیمه مذهبی
quasi concave U نیمه مقعر
halfway U نیمه راه
semipermanent U نیمه جاودان
semipublic U نیمه همگانی
quasi convex U نیمه محدب
semi-finals U نیمه نهایی
semisolid U نیمه جامد
semis U نیمه تاحدی
semi U نیمه تاحدی
semitropic U نیمه گرمسیری
shaly clay U رس نیمه بلوری
second half U نیمه دوم
semi official U نیمه رسمی
semi skilled U نیمه ماهر
solid state U نیمه هادی
subliminal U نیمه خوداگاه
subliminally U نیمه خوداگاه
semicrystalline U نیمه متبلور
semi finals U نیمه نهایی
midway U نیمه راه
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semiterrestrial U نیمه خاکی
semivitrified U نیمه شیشهای
semitranslucent U نیمه کدر
semitranslucent U نیمه شفاف
semitransparent U نیمه شفاف
semi trailer U نیمه یدک
semidome U نیمه گنبد
partially sighted U نیمه بینا
left heart U نیمه چپ قلب
semidivine U نیمه الهی
semifluid U نیمه ابکی
halvers U نیمه مشترک
half way U نیمه راه
half tracked U نیمه شنی
preconscious U نیمه هشیار
half time U نیمه بازی
half mast high U نیمه افراشته
semifixed U نیمه ثابت
semifinal U نیمه نهایی
nocturn U عبادت نیمه شب
semidomesticated U نیمه اهلی
semidivine U نیمه خدا
middle watch U نگهبانی نیمه شب
midyear U نیمه سال
midwatch U پاس نیمه شب
megrim U درد نیمه سر
partial fixing U نیمه گیرداری
semierect U نیمه ایستاده
semierect U نیمه قائم
half loaded U سلاح نیمه پر
half faced U نیمه کاره
semicrystalline U نیمه بلورین
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
partially hearing U نیمه شنوا
semilustrous U نیمه درخشنده
brow ague U درد نیمه سر
semimobile U نیمه متحرک
quasi commercial U نیمه بازرگانی
semiopaque U نیمه شفاف
semiopaque U نیمه کدر
before mid night U قبل از نیمه شب
demigod U نیمه خدا
semilog U نیمه لگاریتمی
quasi public U نیمه عمومی
semidetached U نیمه مجزا
semiformal U نیمه رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
semigloss U نیمه شفاف
foreconscious U نیمه هشیاری
semihard U نیمه سخت
quasi private U نیمه خصوصی
semilate U نیمه دیررس
semiliquid U نیمه مایع
quasi public U نیمه دولتی
semiparasitic U نیمه انگلی
semiactive U نیمه فعال
semicolonial U نیمه ازاد
semicolonial U نیمه مستعمره
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
half-column U نیمه ستون
part-time U نیمه وقت
part time U نیمه وقت
semi-precious U نیمه بهادار
semi conductor U نیمه هادی
half-time U نیمه نخست
first half U نیمه نخست
semi-final U نیمه نهایی
semi-conscious U در حال نیمه غش
subconscious U نیمه اگاه
semi-conscious U نیمه هشیار
translucent U نیمه شفاف
partial U نیمه کامل
semi independent U نیمه مستقل
half-bat U آجر نیمه
dwarf wall U دیوار نیمه
semi literate U نیمه نویسا
aileron U نیمه سنتوری
backcourt U نیمه دفاعی
aileron U نیمه لچکی
underemployed U نیمه کار
semihard U نیمه محکم
semi mechanization U نیمه مکانیزه
subconscious U نیمه هشیار
drafts U نیمه نهایی
subconsciously U نیمه هشیار
subconsciously U نیمه اگاه
drafted U نیمه نهایی
sub-tropical U نیمه حاره
semi-precious U نیمه گرانبها
draft U نیمه نهایی
inchoate U نیمه تمام
semicivilized U نیمه متمدن
subacute U نیمه حاد
semiconscious U نیمه هوشیار
parboiled U نیمه پختن
parboiling U نیمه پختن
parboils U نیمه پختن
half-mast U نیمه افراشتگی
half-timbered U نیمه چوبی
subovate U نیمه بیضی
half-mast U نیمه افراشتن
subsaline U نیمه شور
subfossil U نیمه سنگواره
semiconscious U نیمه اگاه
subarid U نیمه خشک
half U نیمه نخست
semiconscious U نیمه بیهوش
parboil U نیمه پختن
semiaquatic U نیمه ابزی
semiarboreal U نیمه درختی
semicinductor U نیمه هادی
semicinductor U نیمه رسانا
semi-conscious U نیمه بیهوش
subadult U نیمه بالغ
midsummer U نیمه تابستان
semiautomatic U نیمه خودکار
semiarid U نیمه خشک
part time work U کار نیمه وقت
p type semiconductor U نیمه هادی نوع "پی "
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
premedian U واقع در نیمه قدامی
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
demi-metope U [نیمه چهارگوش افریز]
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
semi logarithmic paper U کاغذ نیمه لگاریتمی
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
rats U رفیق نیمه راه
premedial U واقع در نیمه قدامی
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
part time job U شغل نیمه وقت
perforated cutoff U دیواره نیمه تراوا
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
partially drowned jet U فوران نیمه مستغرق
half-timbering U ساختمان نیمه چوبی
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
part time job U کار نیمه وقت
semiconductor storage U حافظه نیمه هادی
half way U واقع در نیمه راه
fair-weather friend U رفیق نیمه راهه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com