English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semifixed U نیمه ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
semifixed U مهمات نیمه ثابت
Other Matches
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
semi U نیمه
stiffish U نیمه شق
midnight U نیمه شب
division line U خط نیمه
mid- U نیمه
semis U نیمه
mid U نیمه
half deck U نیمه پل
moiety U نیمه
part way U نیمه
in noon of night U در نیمه شب
semidetached U نیمه مجزا
semicrystalline U نیمه بلورین
semidivine U نیمه الهی
semitranslucent U نیمه کدر
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
semi literate U نیمه نویسا
semidivine U نیمه خدا
semicrystalline U نیمه متبلور
semidome U نیمه گنبد
semidomesticated U نیمه اهلی
semierect U نیمه ایستاده
semierect U نیمه قائم
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semiconscious U نیمه بیهوش
subliminally U نیمه خوداگاه
subliminal U نیمه خوداگاه
subconscious U نیمه اگاه
midway U نیمه راه
semicolonial U نیمه مستعمره
subconscious U نیمه هشیار
semicolonial U نیمه ازاد
subconsciously U نیمه هشیار
subconsciously U نیمه اگاه
semis U نیمه تاحدی
semiconscious U نیمه هوشیار
semiconscious U نیمه اگاه
semi U نیمه تاحدی
semireligious U نیمه مذهبی
semiprivate U نیمه خصوصی
solid state U نیمه هادی
half-mast U نیمه افراشتن
half-mast U نیمه افراشتگی
semipermeable U نیمه تراوا
semipermanent U نیمه جاودان
semiparasitic U نیمه انگلی
semiopaque U نیمه کدر
semiopaque U نیمه شفاف
inchoate U نیمه تمام
semipro U نیمه حرفهای
semipublic U نیمه همگانی
semirigid U نیمه سخت
semiskilled U نیمه ماهر
semisolid U نیمه جامد
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semiterrestrial U نیمه خاکی
semitranslucent U نیمه شفاف
semitransparent U نیمه شفاف
semitropic U نیمه گرمسیری
semivitrified U نیمه شیشهای
shaly clay U رس نیمه بلوری
semimobile U نیمه متحرک
semilustrous U نیمه درخشنده
semigloss U نیمه درخشان
semiofficial U نیمه رسمی
midsummer U نیمه تابستان
subarid U نیمه خشک
semiformal U نیمه رسمی
semifluid U نیمه ابکی
subfossil U نیمه سنگواره
semifinal U نیمه نهایی
partial U نیمه کامل
subovate U نیمه بیضی
semigloss U نیمه شفاف
semihard U نیمه سخت
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
parboils U نیمه پختن
parboiling U نیمه پختن
parboiled U نیمه پختن
parboil U نیمه پختن
semilog U نیمه لگاریتمی
semiliquid U نیمه مایع
semilate U نیمه دیررس
subacute U نیمه حاد
subadult U نیمه بالغ
semihard U نیمه محکم
subsaline U نیمه شور
half-column U نیمه ستون
quasi public U نیمه عمومی
translucent U نیمه شفاف
quasi commercial U نیمه بازرگانی
megrim U درد نیمه سر
quasi concave U نیمه مقعر
left heart U نیمه چپ قلب
quasi convex U نیمه محدب
half U نیمه نخست
halfway U نیمه راه
second half U نیمه دوم
semi official U نیمه رسمی
semi skilled U نیمه ماهر
first half U نیمه نخست
half-time U نیمه نخست
before mid night U قبل از نیمه شب
semi trailer U نیمه یدک
semiactive U نیمه فعال
quasi public U نیمه دولتی
quasi private U نیمه خصوصی
half-bat U آجر نیمه
nocturn U عبادت نیمه شب
partial fixing U نیمه گیرداری
dwarf wall U دیوار نیمه
brow ague U درد نیمه سر
partially hearing U نیمه شنوا
partially sighted U نیمه بینا
half mast high U نیمه افراشته
middle watch U نگهبانی نیمه شب
aileron U نیمه لچکی
aileron U نیمه سنتوری
backcourt U نیمه دفاعی
preconscious U نیمه هشیار
midyear U نیمه سال
midwatch U پاس نیمه شب
semiaquatic U نیمه ابزی
semiarboreal U نیمه درختی
foreconscious U نیمه هشیاری
half faced U نیمه کاره
semiautomatic U نیمه خودکار
semicinductor U نیمه هادی
semicinductor U نیمه رسانا
semi-final U نیمه نهایی
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-conscious U نیمه بیهوش
demigod U نیمه خدا
semi-conscious U نیمه هشیار
semicivilized U نیمه متمدن
half-timbered U نیمه چوبی
semi conductor U نیمه هادی
semi finals U نیمه نهایی
semi independent U نیمه مستقل
drafts U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
half loaded U سلاح نیمه پر
semi-precious U نیمه بهادار
part time U نیمه وقت
part-time U نیمه وقت
halvers U نیمه مشترک
semiarid U نیمه خشک
underemployed U نیمه کار
sub-tropical U نیمه حاره
semi-finals U نیمه نهایی
semi-precious U نیمه گرانبها
half time U نیمه بازی
half way U نیمه راه
draft U نیمه نهایی
half tracked U نیمه شنی
midyear U امتحان نیمه سال
half adder U نیمه جمع کننده
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
seminomad U نیمه بیابان گرد
draft report U گزارش نیمه نهایی
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com