English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
women labor force U نیروی کار زنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
applaudingly U کف زنان
womankind U زنان
feminine U زنان
womenfolk U زنان
fair sex U زنان
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
plumes U پر کلاه زنان تل
plume U پر کلاه زنان تل
women's dres U جامه زنان
gynecology U پزشکی زنان
women's army corps U ارتش زنان
reelingly U چرخ زنان
gynocracy U حکومت زنان
menstruation U قاعدگی در زنان
the female sex U زنان ودختران
feminicide U قتل زنان
beauties U زنان زیبا
womenfolk U جماعت زنان
womanly U در خور زنان
gynecocracy U حکومت زنان
when will women have the vote? U زنان کی حق رای
vauntingly U لاف زنان
wifely U درخور زنان
gynaecocracy U حکومت زنان
boxers U مشت زنان
gyringly U چرخ زنان
womanish U مربوط به زن یا زنان
beauty U زنان زیبا
demimonde U زنان هرزه
evadingly U طفره زنان
period U قاعده زنان
feminity U طبقه زنان
womankind U گروه زنان
catamenia U قاعدگی زنان
boastingly U لاف زنان
petticoats rule U تسلط زنان
pantingly U نفس زنان
greensickness U کم خونی زنان
mutch U زنان وکودکان
asymetrical bars U پارالل زنان
uneven parallel bars U پارالل زنان
menses U قاعدگی زنان
gaspingly U نفس زنان
hirsutism U نابجارویی مو در زنان
flutteringly U پروبال زنان
periods U قاعده زنان
menstruation U قاعدگی زنان طمث
feminists U طرفدار حقوق زنان
feminist U طرفدار حقوق زنان
ladykillers U مرد محبوب زنان
fluor U قاعدگی زنان سیال
demimonde U جهان زنان هرجایی
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
chlorosis U سبزرنگی زنان کم خون
lothario U گمراه کننده زنان
catamenia U عادت ماهیانه زنان
music stool U کرسی پیانو زنان
premenstrual U قبل از قاعدگی زنان
sapphism U همجنس خواهی زنان
gynecologist U متخصص بیماریهای زنان
phlegmasia alba dolens U ورم سفیدران زنان
to catch napping U چرت زنان گرفتن
feminism U برابری طلبی زنان
women's army corps U قسمت زنان ارتش
ladykiller U مرد محبوب زنان
female participation rate U نرخ مشارکت زنان
heat U تحریک جنسی زنان
heats U تحریک جنسی زنان
leucorrhoea U سوزنک مزمن غیرمسری زنان
housecoat U لباسی که زنان درخانه می پوشند
housecoats U لباسی که زنان درخانه می پوشند
suffragettes U زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
diva U سردسته زنان خواننده اپرا
steatopygia U بزرگی وفربهی کفل زنان
suffragette U زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
a comparison of men's salaries with those of women U مقایسه حقوق مردان با زنان
plead for the widow U در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
gynaecophysiology U علم ووفایف جهازتناسلی زنان
evadingly U گریز زنان بابهانه یاحیله
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
hairdos U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
hysteria U غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
phlegmasia dolens U ران زنان ژماس سیاهرگهای نفاسی
YWCAs U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
YWCA U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
whites U سوزنک مزمن غیر مسری زنان
modiste U کسی که کلاه وجامه زنان رامیفروشد
gallant U متعارف وخوش زبان درپیش زنان
accoucheur U پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
wimple U روسری زنان قرون وسطی چرخ
hairdo U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
abbess U رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
chatelaine U زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
abbesses U رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
height of the volleyball net U 34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
sanitary napkin U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkins U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
purdah U برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
ducking stool U کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
saree U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
venire facias tot matrons U دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
saris U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
sari U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
sprint medley U دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
shot U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shots U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
warlock U جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
binders U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
jet U نیروی جت
jetted U نیروی جت
jet propulsion U نیروی جت
total force U نیروی کل
jets U نیروی جت
jetting U نیروی جت
cathexis U نیروی عاطفی
magnetic force U نیروی مغناطیسی
mana U نیروی جادویی
auxiliary forces U نیروی کمکی
body force U نیروی حجمی
brake pressure U نیروی ترمز
buoyant force U نیروی شناورسازی
recuperation U نیروی تازه
man power U نیروی انسانی
burst force U نیروی انفجاری
blocking force U نیروی سد کننده
burst force U نیروی ناگهانی
mailed fist U نیروی مسلح
by military force U با نیروی نظامی
brake horsepower U نیروی ترمز
capillarity U نیروی موئینهای
man power U نیروی مردانه
marine forces U نیروی تفنگدار
purchase element U نیروی منتجه
police power U نیروی پلیس
static U نیروی ثابت
people forces U نیروی پایداری
paratroop U نیروی چترباز
active force U نیروی فعال
osmotic force U نیروی راند
osmotic force U نیروی اسمزی
power of production U نیروی تولید
tractive power U نیروی کشش
pulling power U نیروی کشش
psychic force U نیروی روحی
albedo U نیروی بازتابش
psychic energy U نیروی روانی
amphibious force U نیروی اب خاکی
propelling force U نیروی پیشران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com