Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
energy preservation
U
نگهداری انرژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy
U
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption
U
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
guardianship
U
نگهداری
conservation
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
keeping
U
نگهداری
retention
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
detention
U
نگهداری
detentions
U
نگهداری
detainer
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
guarding subsidy
U
حق نگهداری
storage
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
maintains
U
نگهداری کردن
tends
U
نگهداری کردن از
upkeep
U
نگهداری کردن
tending
U
نگهداری کردن از
tended
U
نگهداری کردن از
tend
U
نگهداری کردن از
maintained
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
maturing
U
نگهداری بتن
keep
U
نگهداری کردن
keeps
U
نگهداری کردن
warehousing
U
نگهداری در انبار
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
field capacity
U
فرفیت نگهداری
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
maintenance period
U
دوره نگهداری
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
maintrain
U
نگهداری کردن
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
granfather file
U
نگهداری می شوند
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
holding costs
U
مخارج نگهداری
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
care of supplies
U
نگهداری اماد
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
to maintain a road
U
نگهداری کردن
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
to take keep
U
نگهداری کردن
interludes
U
نگهداری مقدماتی
conserving
U
نگهداری کردن
conserves
U
نگهداری کردن
conserved
U
نگهداری کردن
tenability
U
قابلیت نگهداری
record keeping
U
نگهداری سوابق
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
program maintenance
U
نگهداری برنامه
interlude
U
نگهداری مقدماتی
retentivity
U
قدرت نگهداری
tenure
U
نگهداری اشغال
holding time
U
زمان نگهداری
category
U
طبقه نگهداری
conserve
U
نگهداری کردن
manage
U
نگهداری کردن
restraints
U
نگهداری خودداری
restraint
U
نگهداری خودداری
support
U
نگهداری کردن
safeguards
U
نگهداری کردن
safeguarding
U
نگهداری کردن
safeguarded
U
نگهداری کردن
safeguard
U
نگهداری کردن
holds
U
ایست نگهداری
care
U
نگهداری موافبت
LSD
U
نگهداری تحویل
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
maintain
U
نگهداری کردن
cares
U
نگهداری موافبت
account
U
نگهداری حسابها
cared
U
نگهداری موافبت
hold
U
ایست نگهداری
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
depositery
U
محل نگهداری سپرده
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
to bear up
U
نا امیدنشدن نگهداری کردن
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
mewing
U
دراصطبل نگهداری کردن
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
support
U
تایید کردن نگهداری
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
entertainable
U
قابل پذیرائی و یا نگهداری
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
columbarium
U
جای نگهداری خاکستر مردگان
confessio
U
[محل نگهداری جسد شهید]
zip
U
انرژی
zipping
U
انرژی
energy line
U
خط انرژی
energy barrier
U
سد انرژی
exergonic
U
انرژی ده
powered
U
انرژی
power
U
انرژی
powering
U
انرژی
low energy
U
انرژی کم
powers
U
انرژی
endrgized
U
با انرژی
deenergized
U
بی انرژی
isenergic
U
هم انرژی
high energy
U
پر انرژی
zipped
U
انرژی
energies
U
انرژی
vigor
U
انرژی
vigour
U
انرژی
zips
U
انرژی
energy
U
انرژی
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
conservancy
U
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
maintenance calibration
U
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
white paternoster
U
دعای نگهداری ازشر روح پلید
buffer
U
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
magazine area
U
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
cost of maintenance
U
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com