Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peek
U
نگاه دزدانه
peeked
U
نگاه دزدانه
peeking
U
نگاه دزدانه
peeks
U
نگاه دزدانه
keek
U
نگاه دزدانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
keek
U
نگاه دزدانه کردن
to look through ones fingers
U
نگاه دزدانه کردن
to stael a look
U
دزدانه نگاه کردن
Other Matches
thievish
U
دزدانه
sneakingly
U
دزدانه
larcenous
U
دزدانه
mog
U
عازم شدن دزدانه رفتن
delayed steal
U
دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glances
U
نگاه نگاه مختصر
glance
U
نگاه نگاه مختصر
glanced
U
نگاه نگاه مختصر
leering
U
نگاه چپ
by sight
U
از نگاه
looks
U
نگاه
observantion
U
نگاه
look here
U
نگاه کن
leered
U
نگاه کج
slant
U
نگاه کج
slanted
U
نگاه کج
slants
U
نگاه کج
leer
U
نگاه کج
gloatingly
U
با نگاه
leer
U
نگاه چپ
i say
U
نگاه کن
looked
U
نگاه
look
U
نگاه
regards
U
نگاه
regarded
U
نگاه
regard
U
نگاه
glimpse
U
نگاه کم
ganders
U
: نگاه
leered
U
نگاه چپ
leers
U
نگاه چپ
glimpsed
U
نگاه کم
view
U
نگاه
gander
U
: نگاه
glimpsing
U
نگاه کم
leering
U
نگاه کج
glimpses
U
نگاه کم
leers
U
نگاه کج
holders
U
نگاه دارنده
leer
U
نگاه کج کردن
leered
U
نگاه کج کردن
leered
U
نگاه دزدکی
leer
U
نگاه دزدکی
leering
U
نگاه دزدکی
i say
U
نگاه کنید
leering
U
نگاه کج کردن
holder
U
نگاه دارنده
glimpsing
U
نگاه انی
glimpses
U
نگاه سریع
glimpses
U
نگاه انی
glimpsed
U
نگاه سریع
glimpsed
U
نگاه انی
glimpse
U
نگاه سریع
glimpse
U
نگاه انی
steely look
U
نگاه با اراده
retrospect
U
نگاه به گذشته
glimpsing
U
نگاه سریع
glaringly
U
با نگاه خیره
upholders
U
نگاه دارنده
upholder
U
نگاه دارنده
kept
U
نگاه داشته
voyeurs
U
نگاه کننده
squinny
U
کج کج نگاه کردن
looker
U
نگاه کننده
voyeur
U
نگاه کننده
vide infara
U
را نگاه کنید
to dwell on
U
نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
to catch a glimpse of
U
نگاه مختصرکردن
shim
U
نظر یک نگاه
sheep's eyes
U
نگاه عاشقانه
sheep's eye
U
نگاه دزدکی
sheep's eye
U
نگاه عاشقانه
retrospection
U
نگاه به قهقرا
pryingly
U
با نگاه دقیق
preservatize
U
نگاه داشتن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
peeper
U
نگاه کننده
to give support to
U
نگاه داشتن
to hang up
U
نگاه داشتن
to set eyes on
U
نگاه کردن
come-on
U
نگاه دعوتآمیز
to put to a pause
U
نگاه داشتن
come-ons
U
نگاه دعوتآمیز
to look on with
U
نگاه کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
to lock out
U
نگاه داشتن
to lay fast
U
نگاه داشتن
Peeping Tom
U
نگاه دزد
to keep in
U
نگاه داشتن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
Peeping Toms
U
نگاه دزد
parthian glance
U
اخرین نگاه
oeillade
U
نگاه عاشقانه
an intent look
U
یک نگاه مشتاقانه
an am or ous glance
U
یک نگاه عاشقانه
gazing
U
نگاه خیره
gazes
U
نگاه خیره
gazed
U
نگاه خیره
gaze
U
نگاه خیره
tenable
U
نگاه داشتنی
leers
U
نگاه کج کردن
at a glance
U
بیک نگاه
at first sight
U
بیک نگاه
look down
U
با نگاه از رو بردن
leontief table
U
نگاه کنید به :
gloatingly
U
با نگاه خیره
gapeseed
U
نگاه خیره
gape seed
U
نگاه خیره
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
leers
U
نگاه دزدکی
squints
U
چپ نگاه کردن
to watch
U
نگاه کردن
eying
U
نگاه کردن
hold
U
نگاه داشتن
holds
U
نگاه داشتن
refrains
U
نگاه داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
refrained
U
نگاه داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
regards
U
نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
retain
U
نگاه داشتن
retains
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
squinted
U
چپ نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
eye
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
sees
U
نگاه کردن
retained
U
نگاه داشتن
retrospectively
U
با نگاه بگذشته
retaining
U
نگاه داشتن
oblongs
U
نگاه ممتد
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
an upward glance
U
نگاه سربالا
regard
U
نگاه کردن
tackling
U
نگاه داشتن
stops
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
stopping
U
نگاه داشتن
tackle
U
نگاه داشتن
stop
U
نگاه داشتن
stared
U
رک نگاه کردن
stare
U
رک نگاه کردن
stay
U
نگاه داشتن
stopped
U
نگاه داشتن
stares
U
رک نگاه کردن
oblong
U
نگاه ممتد
stayed
U
نگاه داشتن
see
U
نگاه کردن
inurn
U
در فرف نگاه داشتن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
it is in good keep
U
انراخوب نگاه میدارند
gaze
U
خیره نگاه کردن
he looked me in the face
U
در روی من نگاه کرد
inshrine
U
با حرمت نگاه داشتن
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
impark
U
در محوطه نگاه داشتن
glare
U
خیره نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
hold down
U
مطیع نگاه داشتن
journalize
U
دفترروزانه نگاه داشتن
glares
U
خیره نگاه کردن
glim
U
نگاه اجمالی کردن
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
to look at somebody askance
U
به کسی چپ چپ نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
بادقت نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
بادقت نگاه کردن
enwomb
U
در رحم نگاه داشتن
gazed
U
خیره نگاه کردن
eye baby
U
دیگری که به او نگاه میکند
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
gaze
U
بادقت نگاه کردن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
to keep down
U
پایین نگاه داشتن
to keep away
U
دور نگاه داشتن
to keep at bay
U
معطل نگاه داشتن
freezes
U
ثابت نگاه داشتن
to hush up
U
ساکت نگاه داشتن
to hold in trust
U
بطورامانت نگاه داشتن
to have a look at something
U
بچیزی نگاه کردن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
to behave oneself
U
ادب نگاه داشتن
wedge
U
باگوه نگاه داشتن
freeze
U
ثابت نگاه داشتن
to keep in
U
روشن نگاه داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com