English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inverted camel U نوعی چرخش در حالی که پای ازاد مستقیم است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
universal U با چرخش ازاد
free rotation U چرخش ازاد
hindered rotation U چرخش غیر ازاد
flicks U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flick U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicked U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicking U ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
Type cable U چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
gimlet U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlets U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
adynamia U بی حالی
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
get across to U حالی کردن
unease U پریشان حالی
demonstrators U حالی کننده
demonstrator U حالی کننده
inaction U بی حالی تنبلی
to bring home U حالی کردن
through thick and thin U درهمه حالی
get across U حالی کردن
passivism U رفتاراز روی بی حالی
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
narcosis U حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
to grind a person in a subject U مطلبی راخوب حالی کسی کردن
time the essence of the contract U مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
titular charge daffaires U کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
apophasis U افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
swapping U فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
rotation U چرخش
wrench U چرخش
wrenched U چرخش
twirl U چرخش
wrenches U چرخش
turns U چرخش
rotational U چرخش
turn U چرخش
head rolling U سر چرخش
wheel U چرخش
gyration U چرخش
volte-face U چرخش
volte face U چرخش
gyrations U چرخش
wheeling U چرخش
spins U چرخش
trolls U چرخش
swirl U چرخش
wheels U چرخش
swirled U چرخش
swirling U چرخش
whirlpool U چرخش اب
swirls U چرخش
troll U چرخش
whirlpools U چرخش اب
whirling U چرخش
twirls U چرخش
whirled U چرخش
whirls U چرخش
twirled U چرخش
circulation U چرخش
circulations U چرخش
revolution U چرخش
revolutions U چرخش
spin U چرخش
whirl U چرخش
twirling U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
turning point U نقطه چرخش
upright spin U چرخش ایستاده
turning points U نقطه چرخش
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
upward rotation U چرخش رو به بالا
varimax rotation U چرخش واریماکس
spins U چرخش به سرعت
chasing U پایه چرخش
rotational post U شغل در چرخش
rotational speed U سرعت چرخش
williamson turn U چرخش ویلیامسون
specific rotation U چرخش ویژه
chases U پایه چرخش
cyclostat U دستگاه چرخش
turn-offs U محل چرخش
chased U پایه چرخش
vertical scrolling U چرخش عمودی
spins U چرخش توپ
radius of gyration U شعاع چرخش
gyoradius U شعاع چرخش
sidespin U چرخش انحرافی
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
turn off U محل چرخش
fractional turn U چرخش کسری
sidespin U چرخش بیک سو
turn table U میز چرخش
trepan U چرخش انحراف
rotational speed U چرخش بر دقیقه
revolutions U چرخش دوران
body english U چرخش بی اختیار
topspin U چرخش توپ
revolution U چرخش دوران
sidespin U چرخش توپ
oblique rotation U چرخش مایل
revs per minute U چرخش بر دقیقه
angle of rotation U زاویه چرخش
rpm U چرخش بر دقیقه
axis of rotation U محور چرخش
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
conrotatory motion U چرخش همسو
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
concentricity U دقت چرخش
pivoting U قابل چرخش
compass swing U چرخش خط محوری
rev U چرخش بر دقیقه
radius of giration U شعاع چرخش
stuffs U چرخش توپ
improper rotation U چرخش نامتعارف
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
proper rotation U چرخش متعارف
rotation U چرخش دوران
chase U پایه چرخش
tumbles U چرخش اشفتگی
tumbled U چرخش اشفتگی
rotation U مقدار چرخش یک شی
tumble U چرخش اشفتگی
turnabouts U چرخش به یک طرف
stuffed U چرخش توپ
stuff U چرخش توپ
twists U چرخش بدن
helicopter U چرخش در هوا
roll U چرخش گردش
rolled U چرخش گردش
rolls U چرخش گردش
kick turn U نیم چرخش
twist U چرخش بدن
helicopters U چرخش در هوا
twisting U چرخش بدن
turnabout U چرخش به یک طرف
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
wresting U چرخش پیچش
spin U چرخش توپ
spin U چرخش به سرعت
optical rotation U چرخش نوری
pivot point U مرکز چرخش
pivot ship U ناو چرخش
molecular rotation U چرخش مولکولی
upturn U چرخش ببالا
rotatable U چرخش پذیر
wrested U چرخش پیچش
high spin U چرخش زیاد
wrests U چرخش پیچش
orthogonal rotation U چرخش عمودی
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
wrest U چرخش پیچش
turn-off U محل چرخش
jet turn U چرخش موازی اسکی ها
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
spinning U چرخش [گردش] [دوران ]
hindered rotation U چرخش ممانعت شده
vertigo U دوار سر چرخش بدور
rolls U چرخش توپ والیبال
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
roll U چرخش توپ والیبال
rolled U چرخش توپ والیبال
pivots U چرخش حول یک محور
evolution U چرخش حرکت دورانی
fullest U چرخش با پشتک کامل
full U چرخش با پشتک کامل
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
hinge U لولا چرخش لولایی
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
mutarotation U تغییر چرخش نوری
period of roll U زمان تناوب چرخش
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
pivot point U نقطه چرخش ناو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com