English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pilloried U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pekingese U سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
colluvim U تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
racked U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racks U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracked U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracks U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
touchhole U سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
blunderbuss U نوعی تفنگ قدیمی
nine pins U نوعی بولینگ قدیمی
raffle U نوعی بازی قدیمی
raffles U نوعی بازی قدیمی
cataphract U نوعی زره قدیمی
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
graphophone U نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
hutch U نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutches U نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
cang U تخته سوراخ داری که چینی هادورگردن خطاکاران می اندازند
cangue U تخته سوراخ داری که چینی هادورگردن خطاکاران می اندازند
bireme U یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
planchette U تخته کوچک
submarine U تخته موج بیش از حد کوچک
submarines U تخته موج بیش از حد کوچک
ostiole U سوراخ یا دهانه کوچک
duckpin U بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
stele U ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela U ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
ant hills U تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
candlepins U بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
ant hill U تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
chihuahuas U نوعی سگ کوچک.
chihuahua U نوعی سگ کوچک.
feist U نوعی سگ کوچک
pinning U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pin U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
hariequin U نوعی سگ کوچک خالدار
sandpiper U نوعی مارماهی کوچک
ladyfinger U نوعی موز کوچک
bobsleds U نوعی سورتمه کوچک
buttercup U نوعی شیرینی کوچک
buttercups U نوعی شیرینی کوچک
bobsled U نوعی سورتمه کوچک
cupcake U نوعی کیک کوچک
sidewinder U نوعی مار زنگی کوچک
blimp U نوعی بالون هوایی کوچک
leghorn U نوعی مرغ وخروس کوچک
kart U نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
chine chilla U نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
gallmite U نوعی کرم چهار پای کوچک
air impingment starter U نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
dachshund U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
jet star U نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
muffin U نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
Dizlyk U [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
muffins U نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
simm U تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند
setters U گذارنده
setter U گذارنده
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
ducking stool U کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
pickler U ترشی گذارنده
ingravescent U رو بشدت گذارنده
hypothecator U رهن گذارنده
hard sell U فروشندگی باچرب زبانی وفشار
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
decrescent U روبه نقصان گذارنده
high pressure U دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
lithoprint U با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
eponymous U نام گذارنده برملت یا کشور یاطایفهای
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
foreparts U سر ودست مقدمه
forepart U سر ودست مقدمه
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
boarded U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
compacting U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacts U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
forehand U سروسینه ودست اسب
metacarpus U استخوانهای کف دست ودست
forehands U سروسینه ودست اسب
entirety U چیزدرست ودست نخورده
pristine U طبیعی ودست نخورده
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
thermal U نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
have egg on one's face <idiom> U خجالت ودست پاچه شدن
sublessor U موجر فرعی ودست دوم
It remained intact. U سالم ودست نخورده باقی مانده
unbonnet U کلاه رااز سربرداشتن
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
erases U اثارچیزی رااز بین بردن
erased U اثارچیزی رااز بین بردن
separate the good ones from the bad ones. U خوبها رااز بدها جداکردن
erase U اثارچیزی رااز بین بردن
erasing U اثارچیزی رااز بین بردن
cook one's goose <idiom> U شانس کسی رااز اوگرفتن
to lose patience U تاب و توان رااز دست دادن
i made him my proxy U او رااز جانب خود وکیل کردم
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
planking U تخته پوشی تخته بندی
plywood U تخته لایی تخته چند لا
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
bobble U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
To wear down someones resitance. U تاب وتوان رااز کسی سلب کردن
nephrotomy U چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
He forced his way thru the crowd . U بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
bobbles U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
gesticulating U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulates U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
constrain U بزور وفشار وادار کردن تحمیل کردن
constraining U بزور وفشار وادار کردن تحمیل کردن
constrains U بزور وفشار وادار کردن تحمیل کردن
crowbar U مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbars U مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
criminal U مجرم
convicted U مجرم
criminals U مجرم
delinquents U مجرم
blameworthy U مجرم
delinquent U مجرم
culpable U مجرم
convicts U مجرم
violaor U مجرم
convicting U مجرم
offenders U مجرم
convict U مجرم
offender U مجرم
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
principal in the first degree U مجرم اصلی
wrongdoer U مجرم متخلف
guilty U مجرم مرتکب
principals U مجرم اصلی
principal U مجرم اصلی
wrongdoers U مجرم متخلف
recidivist U مجرم به عادت
guilty U بزهکار مجرم
criminate U مجرم خواندن
recidivists U مجرم به عادت
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
extradites U مجرم را مسترد کردن
requisitioned U واست استرداد مجرم
requisition U واست استرداد مجرم
extraditing U مجرم را مسترد کردن
extradited U مجرم را مسترد کردن
to be culpable for something U مجرم به چیزی بودن
they held culplabe U اورامقصر یا مجرم شناختند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com