Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wager of law
U
نوعی از دفاع که خوانده به استنادسوگند خود و یازده تن ازهمسایگان بری الذمه می شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pleas
U
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
plea
U
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
hendecagon
U
یازده پهلو یازده ضلعی
moon doung makki
U
نوعی دفاع تکواندو
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
eleven
U
یازده
elevens
U
یازده
hendecagon
U
یازده گوشه
elevens
U
عدد یازده
eleven
U
عدد یازده
under an obligation
U
مشغول الذمه
clear from obligation
U
بری الذمه
confusion
U
مالکیت ما فی الذمه
indebted
U
مشغول الذمه
cleared from obligation
U
بری الذمه
discharged
U
بری الذمه
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
hendecasyllabic
U
شعر یا نثر یازده هجایی
absolve
U
بری الذمه کردن
absolves
U
بری الذمه کردن
absolved
U
بری الذمه کردن
passing the ownership
U
مالکیت مافی الذمه
absolving
U
بری الذمه کردن
indebted
U
مشغول الذمه مقروض
discharged
U
بری الذمه شده
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
purgation
U
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense
U
دفاع وزارت دفاع
discharges
U
ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge
U
ادا کردن دین بری الذمه کردن
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
respondent
U
خوانده
defendants
U
خوانده
defendant
U
خوانده
respondents
U
خوانده
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
unsung
U
خوانده نشده
respondents
U
فرجام خوانده
deep read
U
بسیار خوانده
respondent
U
فرجام خوانده
stepchildren
U
فرزند خوانده
illegibility
U
خوانده نشدنی
stepson
U
فرزند خوانده
appellee
U
فرجام خوانده
appellee
U
پژوهش خوانده
stepchild
U
فرزند خوانده
respondent in court of cassation
U
فرجام خوانده
unread
U
خوانده نشده
adopted son
U
پسر خوانده
foster child
U
فرزند خوانده
foster parents
U
والدین خوانده
nurse child
U
فرزند خوانده
called
U
فرا خوانده
stepsons
U
فرزند خوانده
blood brother
U
برادر خوانده
blood brothers
U
برادر خوانده
foster son
U
پسر خوانده
stepdaughter
U
دختر خوانده
adopted child
U
فرزند خوانده
stepdaughters
U
دختر خوانده
godchildren
U
فرزند خوانده
mercury delay line
U
داده خوانده می شد
bidden guest
U
مهمان خوانده
godchild
U
فرزند خوانده
invitee
U
مدعو شحص خوانده
to be called
U
به نامی خوانده شدن
called program
U
برنامه فرا خوانده
fosterling
U
طفل شیرخوار فرزند خوانده
The people have got wise to him.
U
مردم دستش را خوانده اند
self educated
U
پیش خود درس خوانده
self-educated
U
پیش خود درس خوانده
particulars
U
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
delay
U
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delaying
U
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delays
U
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
loard of creation
U
بشر که اشرف المخلوقات خوانده میشود
omnim gatherum
U
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
scan
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scanned
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
cantatas
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
scans
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
godmother
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
He has read the book from cover to cover .
U
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
godmothers
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
cantata
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
file handing routine
U
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
plea of tender
U
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
I assume that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
refreshes
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
barbershop
U
وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
refreshed
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refresh
U
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
demurrer
U
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
Queen's English
[King's English]
<idiom>
U
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
acknowledged mail
U
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
injunction
U
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions
U
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
backgrounds
U
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
U
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
tout temps prist
U
تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
tendering
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
vindictive damages
U
مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
tenderest
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
compartment rug
U
فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
tendered
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
wands
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
buffering
U
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
wand
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
head switching
U
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
registers
U
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
register
U
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering
U
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
moderated list
U
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
apologias
U
دفاع
block
U
دفاع
advocacy
U
دفاع
pleading
U
دفاع
uncovered
U
بی دفاع
answers
U
دفاع
blocked
U
دفاع
blocks
U
دفاع
apologia
U
دفاع
parried
U
دفاع
parries
U
دفاع
munition
U
دفاع
parry
U
دفاع
parrying
U
دفاع
advocation
U
دفاع
answering
U
دفاع
defense
U
دفاع
defends
U
دفاع
tae
U
دفاع با پا
defended
U
دفاع
defenses
U
دفاع
answer
U
دفاع
defence
U
دفاع
answered
U
دفاع
fencing
U
دفاع
defend
U
دفاع
one man block
U
تک دفاع
vindication
U
دفاع
czech defence
U
دفاع چک
defending
U
دفاع
stand
U
دفاع مداوم
opened
U
بی دفاع واریز نش
opens
U
خط بازبی دفاع
opened
U
خط بازبی دفاع
opens
U
بی دفاع واریز نش
asserted
U
دفاع کردن از
alekhine's defence
U
دفاع الخین
advocate
U
دفاع کردن
age ake
U
دفاع بالارونده
open
U
بی دفاع واریز نش
asserting
U
دفاع کردن از
achi komi
U
دفاع فشاری
active defense
U
دفاع عامل
untenable
U
غیرقابل دفاع
national defense
U
دفاع ملی
national defence
U
دفاع ملی
nagashi uke
U
دفاع پرسی
offensive block
U
دفاع تهاجمی
open
U
خط بازبی دفاع
coverage
U
دفاع پوششی
advocated
U
دفاع کردن
extended defense
U
دفاع گسترده
defense in depth
U
دفاع در عمق
damiano's defence
U
دفاع دامیانو
d. armour
U
اسلحه دفاع
hasty defense
U
دفاع تعجیلی
composite defense
U
دفاع مرکب
closed variation
U
دفاع تاراش
fencible
U
قابل دفاع
implead
U
دفاع کردن
in self defence
U
برای دفاع
indefensibility
U
دفاع ناپذیری
internal defense
U
دفاع داخلی
defense in place
U
دفاع در محل
defensive board
U
دفاع سبد
ego defence
U
دفاع خود
dutch attack
U
دفاع برد
double guard
U
دفاع با دو دست
dory defence
U
دفاع دوری
dogs
U
دفاع بسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com