English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
syndic U نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deputy U وکیل نماینده
deputies U وکیل نماینده
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
he voted by proxy U بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
proxy U نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
disbar U سلب صلاحیت از وکیل کردن ممنوع الوکاله کردن وکیل اخراج وکیل از کانون وکلاء
practitioners U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
bunkcombe U نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
barristers U وکیل مشاور وکیل دعاوی
barrister U وکیل مشاور وکیل دعاوی
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
academian U عضو دانشکده یادانشگاه
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
beadle U مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
to knock out U پس ازبسته شدن دردانشکده یادانشگاه درزدن وبیرون رفتن
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
lawyers and laymen U وکیل و غیر وکیل
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
proxy U وکیل
mandatary U وکیل
lawyers U وکیل
deligate U وکیل
deputy U وکیل
attorney U وکیل
deputies U وکیل
lawyer U وکیل
agents U وکیل
counsel U وکیل
delegating U وکیل
syndic U وکیل
delegates U وکیل
factors U وکیل
delegated U وکیل
delegate U وکیل
factor U وکیل
counsels U وکیل
counselling U وکیل
counselled U وکیل
agent U وکیل
counseled U وکیل
attorneys U وکیل
counsellor U وکیل
counsellors U وکیل
solicitors U وکیل
representative U وکیل
counselors U وکیل
gentleman of the long robe U وکیل
lieutenant U وکیل
lieutenants U وکیل
surrogate U وکیل
proctor U وکیل
surrogates U وکیل
assignee U وکیل
letter of attorney U وکیل
procurator U وکیل
procurators U وکیل
solicitor U وکیل
representatives U وکیل
lieutenants U نایب وکیل
barristers U وکیل دعاوی
counsel briefedby the government U وکیل تسخیری
defensor U وکیل مدافع
defending attorney U وکیل مدافع
proctor U وکیل قانونی
prosecture U وکیل عمومی
lieutenant U نایب وکیل
counsel briefed by the government U وکیل تسخیری
office attorney U وکیل دفتر
counsels U وکیل دعاوی
public defender [American E] U وکیل تسخیری
counselling U وکیل دعاوی
advocate U وکیل مدافع
public defender U وکیل تسخیری
public a U وکیل عمومی
chamber counsel U وکیل مشاور
counsellor at law U وکیل مشاور
Member of Parliament U وکیل مجلس
Members of Parliament U وکیل مجلس
advocated U وکیل مدافع
advocates U وکیل مدافع
advocating U وکیل مدافع
stewards U وکیل خرج
counselled U وکیل دعاوی
steward U وکیل خرج
counsel for the crown U وکیل عمومی
counseled U وکیل دعاوی
counsel U وکیل دعاوی
proctor U وکیل مدافع
petifogger U وکیل مغالطه کن
attorney U وکیل دادگستری
attorneys U وکیل دادگستری
agents U گماشته وکیل
attorney at law U وکیل دعاوی
trial attorney U وکیل محاکمه
to run in U وکیل کردن
court-appointed attorney for the defense [American E] U وکیل تسخیری
attorney with right of subtitution U وکیل در توکیل
court-appointed defending counsel U وکیل تسخیری
surrogates U وکیل شدن
attorneys U وکیل دعاوی
attorney with right of substitution U وکیل با حق توکیل
attorney U وکیل دعاوی
attorney with right of substitution U وکیل در توکیل
man of business U وکیل گماشته
appoint as one's council U وکیل کردن
lawyers U وکیل دادگستری
lawyer U وکیل دادگستری
surrogate U وکیل شدن
barrister at law U وکیل مرافعه
barrister at law U وکیل قانونی
barrister U وکیل مدافع
barrister U وکیل دادگستری
attorney at low U وکیل دعاوی
barrister U وکیل دعاوی
depute U وکیل کردن
barristers U وکیل مدافع
barristers U وکیل دادگستری
agent U گماشته وکیل
appoint as one counsel U وکیل کردن
elect for the parliament U وکیل کردن
judge advocate U وکیل مدافع
to go to the bar U وکیل شدن
representatives U نماینده
indicatory U نماینده
indicant U نماینده
doer U نماینده
doers U نماینده
nominees U نماینده
nominee U نماینده
commissioners U نماینده
commissioner U نماینده
representative U نماینده
indicator U نماینده
delegate U نماینده
delegated U نماینده
agent U نماینده
delegates U نماینده
mercantile agent U نماینده
agents U نماینده
attorney U نماینده
attorneys U نماینده
deputies U نماینده
delegating U نماینده
deputy U نماینده
proxy U نماینده
deligate U نماینده
proctor U نماینده
agencies U نماینده
agency U نماینده
delegates U نماینده ها
depts U نماینده
dept U نماینده
factor U نماینده
representatives U نماینده ها
factors U نماینده
majordomo U وکیل خرج پیشکار
counselor U رایزن وکیل مدافع
universal agent U وکیل مطلق الوکاله
attorney U نمایندگی وکیل مدافع
i made him my proxy U او را وکیل خود نمودم
parliamentarian U وکیل مبرز و حراف
serjeant at law U وکیل درجه یک دادگستری
sergeants U یوزباشی وکیل باشی
parliamentarians U وکیل مبرز و حراف
QC U مخفف وکیل دعاوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com