English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minister plenipotentiary U نماینده سیاسی که زیر دست سفیرکبیر است ولی قدرت تمام دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apostolic delegate U نمایندگی سیاسی پاپ سفیرکبیر پاپ
politic U سیاسی نماینده سیاسی
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
resident U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
persona grata U نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
embassy U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassies U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
note U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
noting U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
full length U نماینده تمام قدانسان
fullest U تمام قدرت
full U تمام قدرت
he is an influence in politics U فلانی نفوذ سیاسی دارد
all out U با تمام قدرت و تلاش
subversion U نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
consuetude est alterra lex U عادت قدرت قانونی دارد
he is fifty U تمام دارد
For the moment he is in the saddle. U فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
elite U طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
topology U توپولوژی بکه که تمام قط عات به یک کابل وصل هستند که در هر انتها Terminator دارد
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
float U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floated U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floats U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
apolitical U دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
port U وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
political ties U هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
interlocks U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
immunity U مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politics U علم سیاسی امور سیاسی
political circles U محافل سیاسی دوایر سیاسی
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
isonomy U برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
deputies U نماینده
deputy U نماینده
agent U نماینده
agents U نماینده
deligate U نماینده
indicator U نماینده
indicatory U نماینده
indicant U نماینده
delegates U نماینده ها
factor U نماینده
factors U نماینده
nominee U نماینده
commissioners U نماینده
commissioner U نماینده
mercantile agent U نماینده
proctor U نماینده
proxy U نماینده
attorney U نماینده
attorneys U نماینده
representatives U نماینده
doer U نماینده
representatives U نماینده ها
doers U نماینده
representative U نماینده
agency U نماینده
agencies U نماینده
nominees U نماینده
delegating U نماینده
delegated U نماینده
depts U نماینده
delegates U نماینده
delegate U نماینده
dept U نماینده
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
customs agent U نماینده گمرکی
legates U نماینده پاپ
pathognomomical U نماینده ناخوشی
pathognomic U نماینده ناخوشی
internunico U نماینده پاپ
overseas agent U نماینده خارجی
opostolic delegate U نماینده پاپ
envoi U مامور نماینده
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
jack and gill U دونامه نماینده ........
permanent deligate U نماینده دایمی
insurance agent U نماینده بیمه
consular agent U نماینده کنسولی
Members of Parliament U نماینده مجلس
Member of Parliament U نماینده مجلس
check indicator U نماینده مقابله
election U انتخاب نماینده
envoys U مامور نماینده
representative elements U عناصر نماینده
by depty U بوسیله نماینده
deputies U وکیل نماینده
stack indicator U نماینده پشته
deputy U وکیل نماینده
represents U نماینده بودن
expessive U حاکی نماینده
represent U نماینده بودن
legate U نماینده پاپ
law agent U نماینده قضایی
law agent U نماینده حقوقی
sales agent U نماینده فروش
marker ship U کشتی نماینده
sales representative U نماینده فروش
sole agent U نماینده انحصاری
priority indicator U نماینده اولویت
representation U تمثال نماینده
represented U نماینده بودن
representations U تمثال نماینده
envoy U مامور نماینده
walking delegate U نماینده سیار
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
parliamentarian U نماینده مبرز
deputations U نماینده نمایندگی
manufacturers' agent U نماینده سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
assignee U نماینده مامور
deputation U نماینده نمایندگی
parliamentarians U نماینده مبرز
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
legates U نماینده پاپ حاکم
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
forwarding agent U نماینده حمل و نقل
regent U نماینده پادشاه رئیس
sole representative U نماینده منحصر بفرد
senator U نماینده مجلس سنا
envoy extraordiinary U نماینده فوق العاده
guidon U پرچم نماینده واحد
ho stands for water U نماینده اب است O2H
home service agent U نماینده فروش داخلی
officially represented U دارای نماینده رسمی
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
polyphonic U نماینده چندین صدا
exponent U شرح دهنده نماینده
legate U نماینده پاپ حاکم
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
factor U حق العمل کار نماینده
sole agent U نماینده منحصر بفرد
regents U نماینده پادشاه رئیس
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
to act for somebody U نماینده کسی بودن
senators U نماینده مجلس سنا
exponents U شرح دهنده نماینده
factors U حق العمل کار نماینده
polyphonous U نماینده چندین صدا
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
socio political U سیاسی
political U سیاسی
politico U سیاسی
diplomatic U سیاسی
politicos U سیاسی
impersonify U ادم ساختن نماینده بودن از
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
g man U نماینده مخصوص دایره بازرسی
agent U نماینده عامل شیمیایی خرج
marker ship U ناو نماینده یاجلودار ستون
typifying U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typifies U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typified U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typify U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
unseat U محروم کردن نماینده از کرسی
syndic U نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
unseated U محروم کردن نماینده از کرسی
legate U ایلچی نماینده تام الاختیار
ship's husband U مباشر و مالک نماینده کشتی
unseating U محروم کردن نماینده از کرسی
unseats U محروم کردن نماینده از کرسی
legates U ایلچی نماینده تام الاختیار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com