English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antipodal U متقاطر
antipole U ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین
Achilles heels U نقطهء ضعف
Achilles heel U نقطهء ضعف
apogee U نقطهء کمال
apogee U نقطهء اوج
acnode U نقطهء مزدوج
acme U نقطهء کمال
Achilles heels U نقطهء زخم پذیر
Achilles heels U نقطهء جراحت پذیر
eastermost U اقصی نقطهء شرقی
easternmost U اقصی نقطهء شرقی
Achilles heel U نقطهء جراحت پذیر
Achilles heel U نقطهء زخم پذیر
aloft U در بالاترین نقطهء کشتی
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
versus U در مقابل
opposed U مقابل
as opposed to U در مقابل
as compared to U در مقابل
opposite U مقابل
opposites U مقابل
anti U در مقابل
in front <adv.> U در مقابل
in the front <adv.> U در مقابل
at the front <adv.> U در مقابل
at the fore <adv.> U در مقابل
title U مقابل
titles U مقابل
fore <adv.> U در مقابل
vis-a-vis U مقابل
vis a vis U مقابل
versus prep U در مقابل
in consideration of U در مقابل
at front <adv.> U در مقابل
counterpoint U نقطه مقابل
contrary U مقابل خلاف
point blank U مقابل هدف
counterpart U نقطه مقابل
respondent U طرف مقابل
respondents U طرف مقابل
counterparts U نقطه مقابل
orientated U هدف مقابل
point-blank U مقابل هدف
inverse U برعکس مقابل
contralateral muscles U عضلات مقابل
counter weight U وزنه مقابل
opposite the house U مقابل خانه
dead against U درست مقابل
counterweight U وزنه مقابل
off U مقابل عازم
opposed piston engine U موتورپیستون مقابل
on payment U در مقابل وجه
from opposite directions U از دو طرف مقابل
obverse U طرف مقابل
anti thesis U وضع مقابل
water resistance U مقاومت در مقابل اب
counterweights U وزنه مقابل
in comparison to [compared with] U در قبال [در مقابل]
alternative hypothesis U فرضیه مقابل
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
front wall U دیوار مقابل اسکواش
light resistance U مقاومت در مقابل نور
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
rivals U طرف مقابل دعوا
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
rivalled U طرف مقابل دعوا
countered U مقابل دستگاه شمارنده
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
boring stay U قسمت ساکن مقابل
cash against documents U پول در مقابل اسناد
counter U مقابل دستگاه شمارنده
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
passing on the oath to the other party U رد قسم به طرف مقابل
countering U مقابل دستگاه شمارنده
sonnal deung U مقابل تیغه دست
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
aboral U نقطه مقابل دهان
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
rivaling U طرف مقابل دعوا
rivaled U طرف مقابل دعوا
rival U طرف مقابل دعوا
block U دفاع در مقابل ابشار
hardest U سخت در مقابل نرم
capitals U در مقابل حالت کوچک
caps U در مقابل حالت کوچک
mouse U مقابل حساسیت Mouse
forwarded U حرکت به جلو یا مقابل
driveway U راه مقابل خانه
forward U حرکت به جلو یا مقابل
mouses U مقابل حساسیت Mouse
windproof U مقاوم در مقابل باد
wear resistance U مقاومت در مقابل سایش
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
rivalling U طرف مقابل دعوا
hard U سخت در مقابل نرم
harder U سخت در مقابل نرم
blocks U دفاع در مقابل ابشار
blocked U دفاع در مقابل ابشار
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
rebellions U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
rebellion U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
denial operations U عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
impluse response U رفتار در مقابل فشار ضربهای
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
exorable U قابل تحریک در مقابل التماس
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
than <conj.> U از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
bullet U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
bullets U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
stances U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
stance U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
abneural U واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
relicta verificatione U تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
balloon jib U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
thermosetting U قابل سفت شدن در مقابل حرارت
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
ballooner U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
midcourt U منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
streamlining U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
thermoplasticity U قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
fastness of bleaching U ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
speeding U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
soil shear strength U قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
speeds U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
speed U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
sheets U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
gutters U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
half U دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
gutter U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
sheet U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
play footsie <idiom> U از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
opens U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
punched card U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
sense U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
punchboard U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
opened U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
antipodal U مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
taxi dancer U دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
jetty U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com