Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conspiracies
U
نقشه خیانت امیز
conspiracy
U
نقشه خیانت امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
treasonable
U
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
treasonoius
U
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
traitorous
U
خیانت امیز
treacherous
U
خیانت امیز
felonious
U
خیانت امیز
false hearted
U
خیانت امیز
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
betrayals
U
خیانت
faithlessness
U
خیانت
untruthful
U
خیانت
false heartedness
U
خیانت
punic f.
U
خیانت
punic faith
U
خیانت
betrayment
U
خیانت
insidiousness
U
خیانت
infidelities
U
خیانت
betrayal
U
خیانت
treason
U
خیانت
infidelity
U
خیانت
perfidy
U
خیانت
untruth
U
خیانت
untruths
U
خیانت
felonies
U
خیانت
felony
U
خیانت
dishonesty
U
خیانت
disloyaty
U
خیانت
falseness
U
خیانت
treachery
U
خیانت
falsity
U
خیانت
rat
U
خیانت
traitorousness
U
خیانت
perfidiously
U
ازروی خیانت
betrays
U
خیانت کردن به
perfidiousness
U
خیانت کاری
betraying
U
خیانت کردن به
betrayed
U
خیانت کردن به
betray
U
خیانت کردن به
breach of trust
U
خیانت در امانت
foully
U
ازراه خیانت
guile
U
خیانت دورویی
high treason
U
خیانت بزرگ
abuse of confidence
U
خیانت در امانت
treacherousness
U
خیانت کاری
treason
U
خیانت به کشور
malice a
U
خیانت عمدی
malversation
U
خیانت در امانت
to play false
U
خیانت کردن
two-faced
<idiom>
U
ناسپاس ،خیانت
barratry
U
خیانت در امانت
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
stab someone in the back
<idiom>
U
خیانت کردن به کسی
disloyalty
U
خیانت نمک بحرامی
lese majesty
U
خیانت علیه حکومت
guile
U
تلبیس تدلیس خیانت
prevarication
U
خیانت وکیل به موکل
lese majeste
U
خیانت علیه حکومت
sell out
U
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out
U
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs
U
یکجا فروختن خیانت کردن
conspire
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspired
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspiring
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
sell the pass
U
خیانت به مرام دسته خودکردن
belied
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
belying
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
conspires
U
درنقشه خیانت شرکت کردن
belie
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
sedition
U
خیانت در حفظ اسرار نظامی
judns be trayed jesus
U
یهودابه مسیح خیانت کرد
belies
U
دروغ دراوردن خیانت کردن
sell to pass
U
خیانت به مرام دسته خودکردن
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
belie
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belying
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belies
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
to swear tre sonagainstany one
U
سوگند برای خیانت بکسی خوردن
belied
U
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
This is treason, pure and simple.
U
خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
lese majeste
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
lese majesty
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bill of attainder
U
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
synalepha
U
هم امیز
murmurous
U
غر غر امیز
synaloepha
U
هم امیز
funest
U
هلاکت امیز
dogma
U
عقایدتعصب امیز
impostrous
U
تزویر امیز
fradulent
U
فریب امیز
impostrous
U
دغل امیز
fraudful
U
حیله امیز
imprecatory
U
نفرین امیز
impetratory
U
لابه امیز
plaintive
U
ناله امیز
impetrative
U
استغاثه امیز
imputative
U
تهمت امیز
dogmas
U
عقایدتعصب امیز
musing
U
تفکر امیز
indemnificatory
U
غرامت امیز
intercessorial
U
شفاعت امیز
intercessory
U
شفاعت امیز
felonious
U
جنایت امیز
intimidatory
U
تهدید امیز
incensive
U
هیجان امیز
floniously
U
بطورخیانت امیز
mysterious
U
اسرار امیز
peaceful
U
مسالمت امیز
imprecatory
U
لعنت امیز
tolerant
U
مدارا امیز
peaceful
U
صلح امیز
impetratory
U
استغاثه امیز
mythical
U
افسانه امیز
impetrative
U
لابه امیز
hyperbolic
U
اغراق امیز
gratulatory
U
تبریک امیز
gratulatory
U
تهنیت امیز
unholy
U
کفر امیز
snide
U
کنایه امیز
sliest
U
شیطنت امیز
high flown
U
اغراق امیز
sarcastic
U
طعنه امیز
sly
U
شیطنت امیز
slyer
U
شیطنت امیز
nippy
U
طعنه امیز
slyest
U
شیطنت امیز
ironic
U
طعنه امیز
partial
U
غرض امیز
gloatingly
U
حسرت امیز
humoursome
U
شوخی امیز
hortative
U
اندرز امیز
intermedial
U
وساطت امیز
slier
U
شیطنت امیز
perilous
U
مخاطره امیز
humiliatory
U
توهین امیز
imperious
U
تحکم امیز
humiliatory
U
اهانت امیز
humorous
U
شوخی امیز
derisory
U
استهزاء امیز
hubristic
U
اهانت امیز
scandalous
U
افتضاح امیز
ridiculous
U
مسخره امیز
caustically
U
بطورطعنه امیز
approbatory
U
تحسین امیز
approbative
U
تحسین امیز
applausive
U
تحسین امیز
amusive
U
تفریح امیز
affrontive
U
دشنام امیز
affrontive
U
توهین امیز
flattering
U
تملق امیز
honorific
U
افتخار امیز
honorifics
U
افتخار امیز
based on private motives
U
غرض امیز
educative
U
تربیت امیز
competitiveness
U
رقابت امیز
catastrophical
U
مصیبت امیز
caressive
U
نوازش امیز
calumniatory
U
افترا امیز
insidious
U
دسیسه امیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com