Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
luxury
U
نعمت
luxuries
U
نعمت
in th lap of luxury
<idiom>
U
در ناز و نعمت
talent
U
نعمت خداداده
gift
U
پیشکش نعمت
talented
U
نعمت خداداده
affluence
U
وفور نعمت
gifts
U
پیشکش نعمت
talents
U
نعمت خداداده
super abundance
U
وفور نعمت
on easy street
<idiom>
U
در ناز و نعمت
gift of nature
U
نعمت طبیعت
blessing
U
نعمت خداداده
blessings
U
نعمت خداداده
serendipity
U
تحصیل نعمت غیرمترقبه
dotation
U
موهبت نعمت خداداده
godsend
U
نعمت غیر مترقبه
serendipity
U
نعمت غیر مترقبه
luxuriously
U
در نعمت با خوش گذرانی
d. living
U
زندگی باناز نعمت
serendipitous
U
دارای نعمت غیر مترقبه
blessings
U
دعای پیش از غذا نعمت
horn of plenty
U
شاخ نشان وفور نعمت
blessing
U
دعای پیش از غذا نعمت
benison
U
نعمت خدا داده سعادت جاودانی
heaven f.
U
خدا نکند
absit omen
U
خدا نکند
god defend
U
خدا نکند
God (Heaven) forbid!
U
خدا نکند !
He wouldnt dare refuse.
U
سگ کیست که قبول نکند
polarity
U
و قطعه کار نکند
polarities
U
و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
dualism
U
مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
You are not pulling my leg , are you ?
U
نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
permissible velocity
U
حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
She wI'll be a loser if she refuses.
U
اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
Until a man has shown humility he cannot attain gr.
<proverb>
U
آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
back level
U
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker
U
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
defaulting
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
cornucopia
U
شاخ amalthaea یا شاخ وفور نعمت
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
eye water
U
اب دیده
eye
U
دیده
eyeing
U
دیده
eyes
U
دیده
eying
U
دیده
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
feeder
U
دیده بان
feeders
U
دیده بان
in sight
U
دیده شدنی
observers
U
دیده بان
lookouts
U
دیده بان
observer
U
دیده بان
unsight
U
دیده نشده
lost
U
زیان دیده
indiscernible
U
دیده نشدنی
monitoring
U
دیده بانی
invisible
U
دیده نشدنی
light of one's eyes
U
نور دیده
light struck
U
نور دیده
scouting
U
دیده وری
scout car
U
خودرو دیده ور
hardened steel
U
فولاد اب دیده
imperceptible
U
دیده نشدنی
scouts
U
دیده وری
damaged
U
خسارت دیده
eyeless
U
بی بصیرت بی دیده
sightless
U
دیده نشده
worldly-wise
U
جهان دیده
feelers
U
دیده بان
scouted
U
دیده وری
scout
U
دیده وری
feeler
U
دیده بان
lookout
U
دیده بان
worldly wise
U
جهان دیده
vedette
U
دیده ورسوار
enntinel
U
دیده بان
pitched
U
تهیه دیده
visible
U
دیده شدنی
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
espies
U
دیده بانی کردن
espied
U
دیده بانی کردن
espy
U
دیده بانی کردن
heat affected zone
U
منطقه حرارت دیده
espying
U
دیده بانی کردن
suffering economy
U
اقتصاد اسیب دیده
had i seen him
U
اگر من او را دیده بودم
stager
U
گرگ باران دیده
forward post
U
پستهای دیده ور جلو
it is of frequent
U
بسیار دیده میشود
damaged shipments
U
محموله خسارت دیده
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
injured party
U
طرف صدمه دیده
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
U
گرگ باران دیده .
you have been seen
U
دیده شده اید
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
cheesed off
U
آزار دیده-اذیتشده
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
monitors
U
دیده بانی کردن
observational
U
وابسته به دیده بانی
monitor
U
دیده بانی کردن
scouted
U
دیده وری کردن
garret
U
برج دیده بانی
garrets
U
برج دیده بانی
injured party
U
طرف خسارت دیده
injured parties
U
طرف خسارت دیده
injured parties
U
طرف صدمه دیده
scouts
U
دیده وری کردن
scout
U
دیده وری کردن
monitored
U
دیده بانی کردن
injured muscle
U
عضله اسیب دیده
brain injured
U
اسیب دیده مغزی
weatherbeaten
U
باد و باران دیده
cauliflowr ear
U
گوش اسیب دیده
sentinels
U
دیده بان کشیک
sentinel
U
دیده بان کشیک
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
visible roof
U
سقفی که از درون دیده شود
Long absent, soon forgotten.
<proverb>
U
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
trainband
U
گروه نظامی تعلیمات دیده
damaged in transit
U
صدمه دیده هنگام ترانزیت
injured person
U
آدم آسیب دیده
[زخمی]
visibility was poor
U
چیزها درست دیده نمیشد
out of sight out of mind
U
از دل برود هر انچه از دیده برفت
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
My hand is bruised.
U
دستم ضرب دیده است
seasoned troops
U
ارتش ورزیده و جنگ دیده
seasoned soldier
U
سرباز ورزیده و جنگ دیده
It can be seen from a distance of two kilometers .
U
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
unobserved fire
U
تیر دیده بانی نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com