Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
like
U
نظیر همانند
liked
U
نظیر همانند
likes
U
نظیر همانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bijection
U
نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
similar
U
همانند
similiar
U
همانند
alike
U
همانند
This compares to ...
U
همانند آن ...
homologous
U
همانند
equaling
U
همانند
equal
U
همانند
equaled
U
همانند
equals
U
همانند
identical
U
همانند
equalled
U
همانند
related
<adj.>
U
همانند
akin
<adj.>
U
همانند
alike
<adj.>
U
همانند
similar
<adj.>
U
همانند
equalling
U
همانند
resembling
<adj.>
U
همانند
like
<adj.>
U
همانند
simulations
U
همانند سازی
of kin
U
نزدیک همانند
simulation
U
همانند سازی
identic notes
U
یادداشتهای همانند
to look like
U
همانند بودن
similar
U
همسان همانند
homological
U
همسان همانند
group identification
U
همانند سازی گروهی
assimilates
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate
U
تلفیق کردن همانند ساختن
donnish
U
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
assimilating
U
تلفیق کردن همانند ساختن
frost and kindred phenomena
U
یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
synoptic
U
هم نظیر
inapproachable
U
بی نظیر
match
U
نظیر
analog
U
نظیر
one of a kind
<adj.>
U
بی نظیر
homolog
U
نظیر
homologue
U
نظیر
world beater
U
بی نظیر
unrivaled
U
بی نظیر
unexampled
U
بی نظیر
unequaled
U
بی نظیر
nonpareil
U
بی نظیر
corresponding
U
نظیر به نظیر
correlative
U
نظیر
comparable
U
نظیر
analogue
U
نظیر
matches
U
نظیر
makes
U
نظیر
make
U
نظیر
incomparable
U
بی نظیر
unprecedentedly
U
بی نظیر
unprecedented
U
بی نظیر
inimitable
U
بی نظیر
analogues
U
نظیر
exemplar
U
نظیر
tallying
U
نظیر
tallies
U
نظیر
tally
U
نظیر
tallied
U
نظیر
unbeatable
U
بی نظیر
unparalleled
U
بی نظیر
exemplars
U
نظیر
autogenesis
U
ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
without parallel
U
بی مانند بی نظیر
without example
U
بی مانند بی نظیر
without comparison
U
بی مانند بی نظیر
liked
U
نظیر بودن
without a rival
U
بی مانند بی نظیر
unrivalled
U
بی مانند بی نظیر
rivalled
U
نظیر شبیه
ensample
U
مانند نظیر
rivals
U
نظیر شبیه
rivalling
U
نظیر شبیه
rivaling
U
نظیر شبیه
rivaled
U
نظیر شبیه
likes
U
نظیر بودن
mesterpiece
U
کار بی نظیر
nonesuch
U
چیز بی نظیر
uniquely
U
بیمانند بی نظیر
unique
U
بیمانند بی نظیر
like
U
نظیر بودن
rival
U
نظیر شبیه
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
symmetry
U
مراعات نظیر تشابه
It is unque . It is matchless.
U
بی لنگه است (بی نظیر )
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
She is a nonpareil in poetry
U
او
[زن]
در هنر شاعری بی نظیر است.
correlative
U
بهم پیوسته جفت نظیر
suction lift
U
ارتفاع نظیر مکش در پمپ
hold court
<idiom>
U
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
uniue
U
بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
ethernet
U
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
dialectic
U
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
hollow ware
U
چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
academe
U
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
characteristic diagram for the steel
U
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the concrete
U
دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
occupational disease
U
امراض شغلی
[نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
rag rug
U
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com