English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adjacence U نزدیکی مجاورت
adjacency U نزدیکی مجاورت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
propinquity U مجاورت
collateral U در مجاورت هم
neighborhood U مجاورت
vicinity U مجاورت
vichywater U مجاورت
contiguity U مجاورت
proximity U مجاورت
adjacence or cency U مجاورت
abutment U مجاورت
juxtaposition U مجاورت
neighbourhood U همسایگی مجاورت
vicinage U مجاورت همسایگی
neiggourhood U جوار مجاورت
law of contiguity U قانون مجاورت
greenside U در مجاورت زمین
neighborhoods U همسایگی مجاورت
joined U در مجاورت بودن
join U در مجاورت بودن
joins U در مجاورت بودن
neighbourhoods U همسایگی مجاورت
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
vichywater U نزدیکی
adduction U نزدیکی
adjacence or cency U نزدیکی
nighness U نزدیکی
appulse U نزدیکی
togetherness U نزدیکی
intimity U نزدیکی
nearby U در نزدیکی
contiguity U نزدیکی
neiggourhood U نزدیکی
nearness U نزدیکی
vicinage U نزدیکی
inwarness U نزدیکی
copulating U نزدیکی
propinquity U نزدیکی
closeness U نزدیکی
vicinity U نزدیکی
copulates U نزدیکی
affinities U نزدیکی
affinity U نزدیکی
copulated U نزدیکی
approximations U نزدیکی
proximity U نزدیکی
imminence U نزدیکی
accession نزدیکی
copulate U نزدیکی
sexual intercourse U نزدیکی
around U در نزدیکی
approximation U نزدیکی
sexual intercourse of doubful nature U نزدیکی به شبهه
kinder U نزدیکی تشابه
offing U دران نزدیکی ها
nodality U نزدیکی به گره
proximity of blood U خویشی نزدیکی
In the vicinity ( neighbourhood ). U همین نزدیکی ها
therabout U در همان نزدیکی
going on U نزدیکی تماس
verge U نزدیکی حدود
verges U نزدیکی حدود
hereabout U درهمین نزدیکی ها
imminency U نزدیکی مشرف بودن
in with <idiom> U دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
imminence U نزدیکی مشرف بودن
sexual intercourse U مواقعه نزدیکی جنسی
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
abutment U بست دیوار نزدیکی
To have sexual intercourse with a woman . U با زنی نزدیکی کردن
thereabout U درهمان نزدیکی تقریبا
umbilical U واقع در نزدیکی ناف مرکزی
Heris U شهر هریس در نزدیکی تبریز
Is there a ... nearby? آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
land sick U کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machined U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
aclinic line U خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com