Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scaling ladder
U
نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balaam
U
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
ladder
U
نردبان بکار بردن نردبان ساختن
ladders
U
نردبان بکار بردن نردبان ساختن
drylot
U
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
caged storage
U
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
sacred places
U
جاهای مقدس
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
to go places
U
گردش کردن
[رفتن به جاهای دیدنی]
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
occasional licence
U
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
We do not usually go places that cost a lot of money.
U
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
agoraphobic
U
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
modem
U
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
to look up
U
بالارفتن
ascended
U
بالارفتن
ascend
U
بالارفتن
rise
U
بالارفتن
boosting
U
بالارفتن
to come up
U
بالارفتن
boosted
U
بالارفتن
lifts
U
بالارفتن
to go up
U
بالارفتن
boost
U
بالارفتن
mount
U
:بالارفتن
to go up one pair of stairs
U
بالارفتن
rises
U
بالارفتن
boosts
U
بالارفتن
lifting
U
بالارفتن
lifted
U
بالارفتن
climbs
U
بالارفتن
lift
U
بالارفتن
climbing
U
بالارفتن
ascends
U
بالارفتن
mounts
U
:بالارفتن
climbed
U
بالارفتن
climb
U
بالارفتن
to shoot up
U
بالارفتن
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
to scale awall
U
بالارفتن ازدیوار
upping
U
برخاستن بالارفتن
escalated
U
بالارفتن یا بردن
to shoot out
U
بالاجستن بالارفتن
to shin up a tree
U
از درختی بالارفتن
escalating
U
بالارفتن یا بردن
escalates
U
بالارفتن یا بردن
escalate
U
بالارفتن یا بردن
clamber
U
بسختی بالارفتن
up
U
برخاستن بالارفتن
clambers
U
بسختی بالارفتن
clambered
U
بسختی بالارفتن
upped
U
برخاستن بالارفتن
clambering
U
بسختی بالارفتن
he climbed up the mountain
U
ازکوه بالارفتن
stiles
U
نردبان
stile
U
نردبان
stairwells
U
نردبان
ladder
U
نردبان
ladder scaffold
U
نردبان
lad der
U
نردبان
ladders
U
نردبان
companionway
U
نردبان
stairwell
U
نردبان
stair
U
نردبان
companionways
U
نردبان
escalade
U
نردبان
step ladder
U
نردبان
clambering
U
بادست وپا بالارفتن
clambers
U
بادست وپا بالارفتن
clambered
U
بادست وپا بالارفتن
to run up
U
زود رشدکردن بالارفتن
clamber
U
بادست وپا بالارفتن
scrambled
U
بادست وپا بالارفتن
scrambles
U
بادست وپا بالارفتن
scramble
U
بادست وپا بالارفتن
scrambling
U
بادست وپا بالارفتن
folding ladder
U
نردبان تاشو
fire escape
U
نردبان نجات
mobile turnable ladder
U
نردبان متحرک
stave
U
میله نردبان
stepladders
U
نردبان متحرک
round of ladder
U
پله نردبان
suspension ladder
U
نردبان اویزان
stepladder
U
نردبان متحرک
fire escapes
U
نردبان نجات
roof ladder
U
نردبان سقف
rope ladder
U
نردبان طنابی
rope ladders
U
نردبان طنابی
rung
پله نردبان
rundle
U
پله نردبان
restricted
U
محصور
walled
U
محصور
fenced
U
محصور
pent
U
محصور
pent up
U
محصور
closed
U
محصور
ropemanship
U
مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
scaffold's ladder
U
نردبان چوب بست
traps
U
نردبان قابل حمل
scaling ladder
U
نردبان اتش نشانی
range ladder
U
تنظیم با نردبان بردی
pompier ladder
U
نردبان اتش نشانی
footboard
U
تخته پله نردبان
ratline
U
نردبان طنابی کشتی
jacob's ladder
U
نردبان جنگی ناو
enwind
U
محصور کردن
closest
U
جای محصور
impark
U
محصور کردن
landlocked
U
محصور درخشکی
landlocked
U
محصور در خشکی
mure
U
محصور کردن
wall
U
محصور کردن
cooped up
U
محصور و محبوس
walls
U
محصور کردن
populated
U
مسکون محصور
courtyard
U
محوطه محصور
closer
U
جای محصور
ensphere
U
محصور کردن
embay
U
محصور کردن
closes
U
جای محصور
snowbound
U
محصور در برف
close
U
جای محصور
zooms
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
it is not p to climb it
U
نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
zoom
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
park
U
شکارگاه محصور مرتع
ensheathe
U
درغلاف محصور کردن
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
parks
U
شکارگاه محصور مرتع
locked up
U
در محلی محصور کردن
inbound
U
محصور در حدود معینی
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
lock up
U
در محلی محصور کردن
to restrict something
U
چیزی را محصور کردن
to confine something to something
U
چیزی را محصور کردن
to limit something
U
چیزی را محصور کردن
hoosegow
U
محبس محل محصور
parked
U
شکارگاه محصور مرتع
attic ladder
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
ladder dredge
U
لاروبی که دلولههای انرازنجیرمانند نردبان می گرداند
To climb down.
U
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
loft ladder
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
redliner
U
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
caged storage
U
انبار کردن به طریقه محصور
garrisons
U
محصور کردن حصار کشیدن
garrison
U
محصور کردن حصار کشیدن
entanglements
U
محصور با شبکه سیم خاردار
binds
U
محصور کردن بهم پیوستن
bind
U
محصور کردن بهم پیوستن
embank
U
با خاک یا سنگ محصور کردن
impark
U
در پارک یا جنگل محصور کردن
entanglement
U
محصور با شبکه سیم خاردار
turntable ladder
U
نردبان چرخان
[مخصوص ماشین آتش نشانی]
aerial ladder
U
نردبان چرخان
[مخصوص ماشین آتش نشانی]
immure
U
در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
degagement
U
[حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
circumvallate
U
باسنگریابارو محصور شده سنگربندی کردن
carpet moth
U
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
closure
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
closures
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
redoubt
U
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
ring
U
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
fields
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
entangle
U
باسیم خاردارمحصور کردن محصور کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
compass
U
جهت کردن محصور کردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
wire entanglement
U
با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com