Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
initial
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialing
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialled
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grangerize
U
بیوگرافی چیزی رانوشتن
heraldry
U
نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
at first a
U
در نخستین دید در وهله نخستین
readout
U
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
U
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
U
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separates
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures
U
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
monotype
U
ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalizes
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
graphics
U
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users
U
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user
U
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
type
U
حروف چاپی حروف چاپ
cases
U
حروف بزرگ یا حروف معمولی
typed
U
حروف چاپی حروف چاپ
case
U
حروف بزرگ یا حروف معمولی
types
U
حروف چاپی حروف چاپ
non destructive cursor
U
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism
U
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
familial
U
خانوادگی
domestic
U
خانوادگی
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
family farm
U
مزرعه خانوادگی
clannishness
U
هواداری خانوادگی
nobility
U
اصالت خانوادگی
family background
U
پیشینه خانوادگی
patronymic
U
نام خانوادگی
family asset
U
دارائی خانوادگی
family allowances
U
مقرری خانوادگی
emblazonry
U
نشان خانوادگی
removed
U
فاصله خانوادگی
domestic problem
U
مساله خانوادگی
homophyly
U
شباهت خانوادگی
household system
U
نظام خانوادگی
family industry
U
صنعت خانوادگی
family names
U
نام خانوادگی
family names
U
اسم خانوادگی
family name
U
نام خانوادگی
blazon
U
نشان خانوادگی
family name
U
اسم خانوادگی
washerwoman
U
زن رختشوی خانوادگی
surnames
U
نام خانوادگی
surname
U
نام خانوادگی
italic
U
حروف یک وری حروف کج
vendetta
U
دشمنی خونی خانوادگی
vendettas
U
دشمنی خونی خانوادگی
domestically
U
بطور خانوادگی و اهلی
coat armour
U
زره ونشانهای خانوادگی
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
family neurosis
U
روان رنجوری خانوادگی
emblazon
U
بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
maiden names
U
نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
maiden name
U
نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
tied down
<idiom>
U
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
highbred
U
دارای تربیت یانجابت خانوادگی
hestia
U
الهه اجاق خانوادگی وشهرها
heraldry
U
ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
scutcheon
U
سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
blazonry
U
علامت یانشان نجابت خانوادگی
syllabary
U
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
blood feud
U
کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
He cant be tied down to family life.
U
پای بند زندگی خانوادگی نیست
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pewage
U
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
hatchment
U
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
premiers
U
نخستین
premiere
U
نخستین
incipient
U
نخستین
first detector
U
نخستین
initialling
U
نخستین
initials
U
نخستین
our first parents adam and eva
U
نخستین ما
premier
U
نخستین
first
U
نخستین
quadrages ima
U
نخستین
premiered
U
نخستین
premieres
U
نخستین
premiering
U
نخستین
primary
U
نخستین
initialed
U
نخستین
mixer
U
نخستین
mixers
U
نخستین
initial
U
نخستین
initialing
U
نخستین
proto
U
نخستین
initialled
U
نخستین
primal
<adj.>
U
نخستین
first impression
U
برداشت نخستین
incipincy
U
حالت نخستین
incunabula
U
نخستین دوره
at the first blush
U
در نخستین وهله
primary
U
مقدماتی نخستین
initial expenses
U
هزینه نخستین
initial movement
U
نخستین اقدام
initial stage
U
طبقه نخستین
book one
U
جلد نخستین
incipience
U
حالت نخستین
in the egg
U
در مرحله نخستین
primordial
U
اصل نخستین
first hand
U
نخستین بازی کن
crossover
U
تمرکز نخستین
hexateuch
U
نخستین توریه
at first push
U
در نخستین وهله
first aids
U
کمکهای نخستین
first rate
U
نخستین درجه
at the first onset
U
در نخستین وهله
by return of post
U
با نخستین پست
his opening remarks
U
نخستین گفتههای وی
rough coat
U
نخستین اندود
prototypes
U
نمونه نخستین
primary personality
U
شخصیت نخستین
primary needs
U
نیازهای نخستین
primary motivation
U
انگیزش نخستین
primary group
U
گروه نخستین
primary drive
U
سائق نخستین
primary colors
U
رنگهای نخستین
primary anxiety
U
اضطراب نخستین
trivium
U
دوره نخستین
the opening chapter
U
نخستین فصل
prototypes
U
نخستین بشر
prototype
U
نمونه نخستین
protomartyr
U
نخستین شهید
prime coat
U
روکش نخستین
primary zones
U
نواحی نخستین
primary treatment
U
تصفیه نخستین
springer stone
U
نخستین رگ پاطاق
the first day
U
نخستین رور
primary reinforcement
U
تقویت نخستین
primary productivity
U
فراوردگی نخستین
the first of all
U
نخستین همه
primary processes
U
فرایندهای نخستین
prototype
U
نخستین بشر
octateuch
U
نخستین عهدعتیق
proenomen
U
نام نخستین
menarche
U
نخستین قاعدگی
primary treatment
U
پاکسازی نخستین
primes
U
نخستین اولیه
prime
U
نخستین اولیه
as a first step
<adv.>
U
نخستین
[اولا]
primed
U
نخستین اولیه
primary mental abilities
U
تواناییهای عقلی نخستین
incipient stages
U
مراحل نخستین یا ابتدائی
primary process thinking
U
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
primary reinforcer
U
تقویت کننده نخستین
initiate
U
نخستین قدم رابرداشتن
initiated
U
نخستین قدم رابرداشتن
initiates
U
نخستین قدم رابرداشتن
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
maiden speech
U
نخستین نطق شخص
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
the first person
U
نخستین شخص متکلم
initial inverse voltage
U
ولتاژ معکوس نخستین
recoil
U
بحال نخستین برگشتن
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
initiating
U
نخستین قدم رابرداشتن
primary amentia
U
نقص عقل نخستین
recoiling
U
بحال نخستین برگشتن
recoiled
U
بحال نخستین برگشتن
at the earliest p moment
U
در نخستین وهله امکان
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
prodelision
U
حذف نخستین حرفCanis
recoils
U
بحال نخستین برگشتن
gross primary product
U
تولید ناخالص نخستین
opener
U
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
protoplast
U
نخستین ادم افریده
fifteen
U
نخستین امتیاز گیم
maiden speeches
U
نخستین نطق شخص
hexateuchal
U
شش کتاب نخستین از تورات
first fruits
U
نخستین دستاوردهای هر چیز
acrospire
U
نخستین جوانهء دانه
firstling
U
نوبر نخستین نتیجه
foal tooth
U
نخستین دندان اسب
net primary production
U
تولید خالص نخستین
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
on the first occasion
U
در نخستین وهله یا فرصت
retranslate
U
دوباره بزبان نخستین دراوردن
relapsing
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
primate
U
راسته پستانداران نخستین پایه
relapse
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
prototype
U
اصل ماده نخستین افریده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com