Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
relationship
U
نحوه اتصال دو چیز مشابه
relationships
U
نحوه اتصال دو چیز مشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
schematic
U
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
enhanced
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhance
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
epp
U
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
tables
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directories
U
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory
U
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
procedure
U
نحوه عمل
dealing arrangments
U
نحوه توزیع
usages
U
نحوه استعمال
usage
U
نحوه استعمال
delivery terms
U
نحوه تحویل
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
ratings
U
نحوه عملکرد مجاز
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
line of duty
U
نحوه انجام وفیفه
syntax checker
U
مقابله نحوه گری
planning
U
سازماندهی نحوه انجام کاری
functional
U
مربوط به نحوه کار چیزی
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
specific performance
U
نحوه اجرای معین در قرارداد
structure
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
performance
U
نحوه کار کسی یا چیزی
scenarios
U
طرح ها
[نحوه رفتار]
[سناریو]
scenario
U
طرح
[نحوه رفتار]
[سناریو]
performances
U
نحوه کار کسی یا چیزی
structures
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
structuring
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
instruct
U
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
instructing
U
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
demonstrate
U
نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrating
U
نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrates
U
نشان دادن نحوه کار چیزی
instructed
U
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
demonstrated
U
نشان دادن نحوه کار چیزی
instructs
U
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
cookbooks
U
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
cookbook
U
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
to tick
U
کار کردن به نحوه ویژه یا درست
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
direction
U
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
manual
U
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
demonstration
U
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demo
U
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrations
U
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
consumer research
U
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
manual
U
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
MAPI
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
maps
U
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
The way he eats his food disgusts
[revolts]
[repulses]
me.
U
به نحوه ای که او
[مرد]
غذا می خورد حال من را بهم می زند.
map
U
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
mail application programming interface
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
systems analysis
U
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
package
U
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packaged
U
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packages
U
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
manual
U
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
users
U
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
compacting
U
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compacted
U
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compact
U
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
compacts
U
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
user
U
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
demo
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
communication
U
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
demonstrations
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cash-and-carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
XMS
U
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
cash-and-carries
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
demonstration
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
corresponding
U
مشابه
analogous
U
مشابه
semblable
U
مشابه
related
<adj.>
U
مشابه
allo
U
مشابه
alike
<adj.>
U
مشابه
elementary
U
مشابه
homogeneous
U
مشابه
similar
U
مشابه
quasi
U
مشابه
similar
<adj.>
U
مشابه
like
<adj.>
U
مشابه
resembling
<adj.>
U
مشابه
akin
<adj.>
U
مشابه
lossy compression
U
مشابه 6-23
CD DA
U
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
implied assumpist
U
تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
ISO/OSI model
U
معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
CD audio
U
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
break clause
U
عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
storage
U
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
doctrines
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
IFF
U
استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
synthesising
U
مشابه 9821
look-alike
U
برنامه مشابه
look-alikes
U
برنامه مشابه
look alike
U
برنامه مشابه
similarly
U
بطور مشابه
synthesises
U
مشابه 9821
decoding
U
مشابه 2860
designs
U
مشابه 2979
register
U
مشابه 8481
registering
U
مشابه 8481
registers
U
مشابه 8481
cal
U
مشابه 1502
synthesised
U
مشابه 9821
users
U
مشابه 10322
reconfigure
U
مشابه 8375
electronic
U
مشابه 3510
recovery
U
مشابه 8398
least significant digit
U
مشابه 5781
exclusive
U
مشابه 3824
IBM
U
مشابه 4963
pim
U
مشابه 7515
IRTF
U
مشابه 55423
IBM
U
مشابه 4962
parity price
U
قیمت مشابه
recoveries
U
مشابه 8398
breakdowns
U
مشابه 1352
breakdown
U
مشابه 1352
multi scan monitor
U
مشابه 6632
multifunctional
U
مشابه 6716
peripheral
U
مشابه 7489
HMA
U
مشابه 4812
bracket
U
مشابه 1329
synthesize
U
مشابه 9821
synthesized
U
مشابه 9821
quantize
U
مشابه 8181
user
U
مشابه 10322
product group
U
کالاهی مشابه
GUI
U
مشابه 4601
synthesizes
U
مشابه 9821
synthesizing
U
مشابه 9821
window
U
مشابه 10682
design
U
مشابه 2979
MByte
U
مشابه 6304
bridging
U
مشابه 1361
slew
U
مشابه 9308
MHS
U
مشابه 6444
congener
U
مشابه متجانس
in kind
<idiom>
U
به طریقی مشابه
equalled
U
مشابه بودن
equalling
U
مشابه بودن
equals
U
مشابه بودن
uncommitted logic array
U
مشابه 10328
scale
U
مشابه 8865
rounding
U
مشابه 8762
correspound
U
مشابه بودن
storage
U
مشابه 9641
status
U
مشابه 9596
carrier
U
مشابه 1595
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com