Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
infighting
U
نبرد در فاصله کم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preventive war
U
نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
wager of battle
U
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
combated
U
نبرد
combat
U
نبرد
struggled
U
نبرد
campaign
U
نبرد
combats
U
نبرد
combating
U
نبرد
action
U
نبرد
struggle
U
نبرد
campaigning
U
نبرد
struggles
U
نبرد
struggling
U
نبرد
campaigned
U
نبرد
set-tos
U
نبرد
set-to
U
نبرد
passage of arms
U
نبرد
campaigns
U
نبرد
set to
U
نبرد
actions
U
نبرد
battling
U
نبرد
fights
U
نبرد
fight
U
نبرد
battled
U
نبرد
battles
U
نبرد
battle
U
نبرد
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
campaigned
U
صحنه نبرد
battled
U
نبرد کردن
militates
U
نبرد کردن
militated
U
نبرد کردن
militate
U
نبرد کردن
battle
U
نبرد کردن
campaign
U
صحنه نبرد
campaigning
U
صحنه نبرد
battling
U
نبرد کردن
in a
U
مشغول نبرد
conflict
U
کشمکش نبرد
conflicted
U
کشمکش نبرد
conflicts
U
کشمکش نبرد
naval campaign
U
نبرد دریایی
battlefield
U
میدان نبرد
battlefields
U
میدان نبرد
battles
U
نبرد کردن
land combat
U
نبرد در ساحل
land combat
U
نبرد زمینی
preventive war
U
نبرد دفاعی
infighting
U
نبرد نزدیک
campaigns
U
صحنه نبرد
passage at arms
U
نبرد مواقعه
militating
U
نبرد کردن
war cry
U
عربده نبرد
position warfare
U
نبرد موضعی
list
U
میدان نبرد
warm corner
U
نبرد سخت
battle ship
U
نبرد ناو
battle position
U
موضع نبرد
battleships
U
نبرد ناو
battleship
U
نبرد ناو
battle group
U
گروه نبرد
fray
U
نبرد نزاع
frayed
U
نبرد نزاع
area of war
U
منطقه نبرد
frays
U
نبرد نزاع
out of action
U
از نبرد خارج شده
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
The scen of a bloody (great) battle.
U
صحنه نبرد خونین
She achieved nothing .
U
کاری از پیش نبرد
dog fight
U
نبرد جنگندههای هوایی
battle map
U
نقشه منطقه نبرد
protracted war
U
استراتژی نبرد طولانی
forward echelon
U
رده جلوی نبرد
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
war strenght
U
قدرت نبرد نیروی جنگی
campaign
U
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
battlefield evacuation
U
اخراجات پزشکی از میدان نبرد
campaigns
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigning
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigned
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
forward edge of battle area
U
لبه جلویی منطقه نبرد
campaign
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
opposing
U
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
illumination plan
U
طرح روشن کردن منطقه نبرد
single combat
U
اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
supremacy
U
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
combated
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combats
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combating
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
lengths
U
فاصله
em dash
U
خط فاصله ام
en dash
U
خط فاصله ان
hiatus
U
فاصله
spacing
U
فاصله
unremittingly
U
بی فاصله
length
U
فاصله
gap
U
فاصله
diastema
U
فاصله
interregna
U
فاصله
interregnum
U
فاصله
interregnums
U
فاصله
equidistant
U
هم فاصله
gaps
U
فاصله
blank character
U
فاصله
discontinuance
U
فاصله
head space
U
فاصله سر
intermezzo
U
فاصله
tele
U
فاصله
per saltum
U
بی فاصله
distance
U
فاصله
distances
U
فاصله
clearance
U
فاصله
single space
U
تک فاصله تو هم
spaces
U
جا فاصله
space
U
فاصله
spaces
U
فاصله
space
U
جا فاصله
blankest
U
فاصله
blank
U
فاصله
space bar
U
فاصله زن
range
U
فاصله
ranged
U
فاصله
ranges
U
فاصله
interval
U
فاصله
intermittence
U
فاصله
tooth gap
U
فاصله دندانه
dead rise
U
فاصله مرده
track pitch
U
فاصله شیار
deflationary gap
U
فاصله تنزلی
telemeter
U
فاصله سنج
time span
U
فاصله زمان
terraces spacing
U
فاصله تراسها
time interval
U
فاصله زمانی
center distance
U
فاصله مرکزی
interval
U
فاصله
[ریاضی]
diatessaron
U
فاصله یک چهارم
tritone
U
فاصله سه اهنگ
center distance
U
فاصله ازمرکز
blank character
U
دخشه فاصله
white space
U
فاصله سفید
angular distance
U
فاصله زاویهای
period
U
فاصله زمان
time period
U
فاصله زمان
period/stretch/lapse of time
U
فاصله زمان
class interval
U
فاصله طبقه
interstice
U
ترک فاصله
confidence interval
U
فاصله اعتماد
confidence interval
U
فاصله اطمینان
intermission
U
فاصله عود
coherence distance
U
فاصله همدوسی
tritone
U
فاصله سه گام
unit distance
U
با فاصله واحد
unspaced practice
U
تمرین بی فاصله
vertical interval
U
فاصله عمودی
code distance
U
فاصله رمز
close range
U
فاصله نزدیک
interspace
U
فاصله مدت
normal interval
U
فاصله معمولی صف
line spacing
U
فاصله سطر
piston clearnce
U
فاصله پیستون
ignition spark gap
U
فاصله جرقه
ignition gap
U
فاصله جرقه
head space
U
فاصله سر تیربار
polar distance
U
فاصله قطبی
haul distance
U
فاصله حمل
hard space
U
فاصله واصل
range meter
U
فاصله سنج
mode interval
U
فاصله نما
magnet gap
U
فاصله هوایی
light gap
U
فاصله نور
interval confidence
U
فاصله اطمینان
input gap
U
فاصله اولیه
intervalometer
U
فاصله سنج
keyspace
U
فاصله کلیدی
known distance
U
فاصله معلوم
lattice spacing
U
فاصله شبکه
light gap
U
فاصله روشنایی
line spacing
U
فاصله سطرها
line spacing
U
فاصله خطوط
line to line spacing
U
فاصله سطور
frequency spacing
U
فاصله فرکانس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com