English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
truncation U ناقص سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
defective U ناقص
deficient U ناقص
incorrect U ناقص
shortest U ناقص
shorter U ناقص
short U ناقص
violators U ناقص
violator U ناقص
skimpy U ناقص
inadequate U ناقص
imcomplete U ناقص
incomplete U ناقص
roughcast U ناقص
meagre U ناقص
malformed U ناقص
unperfect U ناقص
half-baked U ناقص
stickit U ناقص
manque U ناقص
mutilating U ناقص
rudimentary U ناقص
mutilate U ناقص
mutilates U ناقص
mutilated U ناقص
imperfective U ناقص
incomplete flower U گل ناقص
faulty U ناقص
inconsummate U ناقص
imperfect U ناقص
rudimental U ناقص
in defect U ناقص
truncated distribution U توزیع ناقص
flawed U معیوب ناقص
framentary U شکسته ناقص
defectively U بطور ناقص
frustum U مخروط ناقص
deficiently U بطور ناقص
imperfectly U بطور ناقص
frustum U هرم ناقص
paresis U فلج ناقص
wanting in reason U ازعقل ناقص
erectio deficiens U نعوظ ناقص
faulty switching U سوئیچینگ ناقص
misshapen U ناقص الخلقه
deformed U ناقص شده
hemiplegia U فلج ناقص
half truth U حقیقت ناقص
annular eclipse U خسوف ناقص
paraparesis U فلج ناقص پا
faulty design U طرح ناقص
half baked U ناپخته ناقص
miscreation U خلقت ناقص
paralysis U سکته ناقص
blastie U ناقص الخلقه
in my poor opinion U بعقیده ناقص من
lacks U ناقص بودن
lacked U ناقص بودن
mutilator U ناقص کننده
misfiring U احتراق ناقص
imperfect competition U رقابت ناقص
imperfect market U بازار ناقص
tracheid U اوند ناقص
to put in rime U قافیه ناقص
demonish U ناقص کردن
incapacious U بی گنجایش ناقص
lack U ناقص بودن
apoplexy U سکتهء ناقص
incomplete breakdown U شکست ناقص
in my poor opinion U بعقل ناقص من
mooncalf U ناقص الخلقه
imcomplete ditch U گود ناقص
ills U بطور ناقص
nubbin U میوه ناقص
moon calf U خلقت ناقص
ill- U بطور ناقص
ill U بطور ناقص
missed approach U فرود ناقص
half U بطور ناقص
half U شریک ناقص
incomplete induction U استقراء ناقص
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
evils of imperfect competition U مضار رقابت ناقص
sketchier U از روی عجله ناقص
overshoots U فرود ناقص هواپیما
sketchy U از روی عجله ناقص
sketchiest U از روی عجله ناقص
market imperfection U ناقص بودن بازار
incomplete pictures test U ازمون تصویرهای ناقص
oafs U بچه ناقص الخلقه
oaf U بچه ناقص الخلقه
mutilate U ناقص یا فلج کردن
mutilates U ناقص یا فلج کردن
stepped thread U پیچ ناقص کولاس
overshooting U فرود ناقص هواپیما
fragmental U ریز شده ناقص
overshoot U فرود ناقص هواپیما
stepped thread U کولاس پیچی ناقص
garble U تحریف یا ناقص کردن
parachromatopsia U رنگ کوری ناقص
miscreate U ناقص الخلقه ساختن
mutilating U ناقص یا فلج کردن
unemployment equilibrium U تعادل در اشتغال ناقص
rough cast U اجمالادرست شده ناقص
fragmentary U ریز شده ناقص
heterometabolic U دارای دگردیسی ناقص
parachromopsia U رنگ کوری ناقص
partial color blindness U رنگ کوری ناقص
low order U انفجار کند یا ناقص
fragmentarily U بطور شکسته یا ناقص
meagrely U بطور لاغر یا ناقص
heterometabolous U دارای دگردیسی ناقص
sketchily U از روی عجله ناقص
to do by halves U ناقص انجام دادن
catalexis U وتد ناقص دراخر شعر
verticillium U قارچ ناقص افت گیاهی
truncate U شاخه زدن ناقص کردن
imperfect oligopoly U انحصار چند جانبه ناقص
orthopaedy U فن درست کردن انامهای ناقص
truncating U شاخه زدن ناقص کردن
truncates U شاخه زدن ناقص کردن
truncated U شاخه زدن ناقص کردن
rough coating U اجمالا درست شده ناقص
We don't do things by half-measures. U کاری را ناقص انجام ندادن
paretic U دچار فلج ناقص یا عضلانی
We don't do half-ass job [American E] [derogatory] U کاری را ناقص انجام ندادن
We don't do things halfway. U کاری را ناقص انجام ندادن
to break aset U خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
We don't do things by halves. U کاری را ناقص انجام ندادن
The comparison is misleading [flawed] . U مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
hermit crab U خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
hermit crabs U خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
huddling U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddles U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddled U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
teratology U مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
huddle U ناقص انجام دادن ازدحام کردن
malnutrition U تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
paraplegic U فالج ازپا دچارفلج ناقص درپایانیمی ازتن
paraplegics U فالج ازپا دچارفلج ناقص درپایانیمی ازتن
orthopaedic U مربوط بفن درست کردن اندامهای ناقص
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
osteoclasis U استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
bobtail U اسب یا سگ دم کل هرچیز ناقص یامختصر شده ادم مهمل
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
frictional unemployment U بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
He who grasps too much holds nothing fast. <proverb> U کسی که کاری بیش از تواناییش را بپذیرد آن کار را ناقص انجام می دهد.
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
frictional unemployment U اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
collapse slump U از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
mayhem U چلاق کردن ناقص العضو کردن
eyespot U چشم ابتدایی چشم رشدنکرده و ناقص
normal slump U درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
mutilating U ناقص کردن فلج کردن
marred U ناقص کردن بی اندام کردن
mar U ناقص کردن بی اندام کردن
mutilate U ناقص کردن فلج کردن
marring U ناقص کردن بی اندام کردن
mutilates U ناقص کردن فلج کردن
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
individuation U تک سازی
individualization U تک سازی
compaction U تو پر سازی
retortion U کج سازی
deflexion U خم سازی
bridgework U پل سازی
idolization U بت سازی
truncation U بی سر سازی
retortion U خم سازی
pavement U کف سازی
flooring U کف سازی
pavements U کف سازی
bridge building U پل سازی
stylization U مد سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com