Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stomach upset
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
indigestion
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
dyspepsy
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
discommodity
U
ناراحتی
disquietude
U
ناراحتی
unease
U
ناراحتی
hazarded
U
ناراحتی
turmoil
U
ناراحتی
hazard
U
ناراحتی
hazarding
U
ناراحتی
queasiness
U
ناراحتی
inquietude
U
ناراحتی
incommodiousness
U
ناراحتی
hazards
U
ناراحتی
uneasiness
U
ناراحتی
inconveniencing
U
ناراحتی
inconvenience
U
ناراحتی
inconvenienced
U
ناراحتی
inconveniences
U
ناراحتی
thorn
U
موجب ناراحتی
malease
U
ناراحتی بیقراری
kiaugh
U
اضطراب ناراحتی
incommodity
U
زیان ناراحتی
flea bite
U
اندک ناراحتی
dyspnea
U
ناراحتی درتنفس
malaise
U
ناراحتی بیقراری
disturbance
U
ناراحتی مزاحمت
ailments
U
درد ناراحتی
worriment
U
ناراحتی غم زدگی
discomforts
U
ناراحتی رنج
discomfiture
U
ناراحتی رنج
discomfort
U
ناراحتی رنج
irritation
U
خشم ناراحتی
irritations
U
خشم ناراحتی
thorns
U
موجب ناراحتی
heavy heart
<idiom>
U
احساس ناراحتی
ailment
U
درد ناراحتی
disturbances
U
ناراحتی مزاحمت
worrisome
U
مسبب ناراحتی
foul stomach
U
معده پر
the inner man
U
معده
orifice of the stomack
U
معده
maw
U
معده
stomachs
U
معده
tummy
U
معده
stomach
U
معده
stomached
U
معده
tummies
U
معده
kyte
U
معده
stomaching
U
معده
get (someone) down
<idiom>
U
باعث ناراحتی شدن
squirm
U
ناراحتی نشان دادن
discomfort relief ratio
U
بهر راحتی- ناراحتی
squirming
U
ناراحتی نشان دادن
squirms
U
ناراحتی نشان دادن
squirmed
U
ناراحتی نشان دادن
maw
U
حفره معده
pyrosis
U
سوزش معده
pneumogastric nerve
U
پی با عصب شش و معده
rot gut
U
معده خراب کن
saburra
U
اخلاط معده
stomachache
U
درد معده
stomach pump
U
تنقیهی معده
stomach pumps
U
تنقیهی معده
heartburn
U
سوزش معده
gastritis
U
التهاب معده
collywobbles
U
درد معده
gastroscopy
U
معاینه معده
gastroptosis
U
سقوط معده
craw
U
معده جانور
gastritis
U
ورم معده
gastritis
U
اماس معده
cardialgia
U
دردفم معده
gastric ulcer
U
زخم معده
gastric juice
U
شیره معده
antacid
U
ضداسید معده
epigastrium
U
روی معده
f.of the stomach
U
ته یاقعر معده
cramp of stomach
U
درد معده
gastrolith
U
سنگ معده
antacid
U
دوای ضد ترشی معده
gastroptosis
U
پایین افتادن معده
abdominal pain
U
معده درد
[پزشکی]
gastrointestinal
U
مربوط به معده و روده
stomach pain
U
معده درد
[پزشکی]
ascarid
U
کرم معده اسکاریس
gastroenteritis
U
ورم معده و رودهها
psalterium
U
معده سوم نشخوارکنندگان
polygastric
U
دارای چندین معده
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
psychoneurosis
U
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
conscience-stricken
U
دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
foofaraw
U
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
What's up with him?
U
این چه ناراحتی دارد؟
[اصطلاح روزمره]
psychoneurotic
U
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
gastroenteritis
U
التهاب معده و رودهی باریک
gastric fever
U
تب معدهای یارودهای حمای معده
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
gastroenterologist
U
متخصص بیماریهای معده وروده
mesogaster
U
معده بند ناحیه ناف
nuisance tax
U
مالیات پرسر و صدا که با ناراحتی زیادوصول شود
air one's dirty laundry (linen) in public
<idiom>
U
مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
peptic gland
U
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
solar plexus
U
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
achlorhydria
U
فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
mesogaster
U
پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
ingestion
U
قورت دادن داخل معده کردن
gastrectomy
U
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
gastro enteric
U
وابسته به معده وروده معدی امعائی
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsine
U
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsin
U
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
lavage
U
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
contrasted
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrast
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasts
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
ulcer
U
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcers
U
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...