English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blink U نادیده گرفته نگاه مختصر
blinked U نادیده گرفته نگاه مختصر
blinks U نادیده گرفته نگاه مختصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bucket U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
buckets U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
glanced U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
interrupts U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
precise U مختصر کردن مختصر
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
unobserved U نادیده
unseen U نادیده
to skips over U نادیده گذستن از
the invisible U خدای نادیده
disregarding U نادیده گرفتن
ignored U نادیده پنداشتن
ignoring U نادیده پنداشتن
scotomization U نادیده گیری
disregard U نادیده گرفتن
disregarded U نادیده گرفتن
disregards U نادیده گرفتن
ignores U نادیده پنداشتن
to slip off or away U نادیده رفتن
towink at U نادیده پنداشتن
pass off U نادیده گرفتن
dissemble U نادیده گرفتن
ignore U نادیده پنداشتن
dissembled U نادیده گرفتن
overslaugh U نادیده گذشتن
dissembles U نادیده گرفتن
dissembling U نادیده گرفتن
contralateral neglect U نادیده انگاری دگرسو
unheeded U بیاهمیت نادیده بیتفاوت
to let something slip U چیزی را نادیده گرفتن
to pass over U نادیده رد شدن ازپهلو
to turn a blind eye to something U چیزی را نادیده گرفتن
To turn a blind eye to something. To overlook something. U چیزی را نادیده گرفتن
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
ignores U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignoring U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
To overlook. To turn a blind eye. U چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
ignore U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
skip U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
pass by U از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
skipped U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skips U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
slurring U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slur U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
little U مختصر
succinct U مختصر
abridged U مختصر
shortest U مختصر
shorter U مختصر
short U مختصر
terse U مختصر
laconic U مختصر گو
terser U مختصر
tersest U مختصر
abstracted U مختصر
viz U مختصر
concise U مختصر
short term U مختصر
summaries U مختصر
sum U مختصر
sums U مختصر
laconically U مختصر گو
incomprehensive U مختصر
briefer U مختصر
concise <adj.> U مختصر
curt <adj.> U مختصر
fleeting <adj.> U مختصر
grammalogue U مختصر
succinct <adj.> U مختصر
gnomical U مختصر
febricula U تب مختصر
compend U مختصر
briefest U مختصر
partial U مختصر
tis U مختصر ti is
short <adj.> U مختصر
synoptic U مختصر
epitome U مختصر
summary U مختصر
abbreviated U مختصر
briefed U مختصر
brief U مختصر
briefest U کوتاه مختصر
brief U کوتاه مختصر
pithy U مختصر ومفید
shortener U مختصر کننده
flashed U روشنایی مختصر
simplifier U مختصر کننده
briefed U کوتاه مختصر
flash U روشنایی مختصر
briefer U کوتاه مختصر
curtail U مختصر نمودن
curtailed U مختصر نمودن
squabbles U نزا مختصر
contracted U مختصر محدود
brachygraphy U مختصر نویسی
tiffin U ناهار مختصر
tots U یادداشت مختصر
summaries U خلاصه مختصر
scumble U مالش مختصر
synopses U اجمال مختصر
synopsis U اجمال مختصر
velitation U جنگ مختصر
shorthand U مختصر نویسی
curtailing U مختصر نمودن
curtails U مختصر نمودن
short and sweet <idiom> U مختصر ومفید
squabble U نزا مختصر
squabbled U نزا مختصر
squabbling U نزا مختصر
summary U خلاصه مختصر
concisely U بطور مختصر
tot U یادداشت مختصر
grind out U پیشروی مختصر
tendency U علاقه مختصر
snack U خوراک مختصر
tendencies U علاقه مختصر
paraph U امضای مختصر
cheep U اشاره مختصر
potluck U غذای مختصر
nodding acquaintance آشنایی مختصر
comedietta U کمدی مختصر
petit mal U صرع مختصر
lacanic U مختصر و مفید
compendium U مختصر کوتاهی
inking U اطلاع مختصر
handlist U فهرست مختصر
snacks U خوراک مختصر
my initials are s.h U امضای مختصر من
apercu U خلاصه مختصر
clicked U صدای مختصر
flashes U روشنایی مختصر
briefly speaking U مختصر کنیم
telegraphic U تلگرافی مختصر
let us be brief U مختصر کنیم
clicks U صدای مختصر
abridge U مختصر کردن
click U صدای مختصر
compendious U موجز مختصر ومفید
prospectuses U شرح حال مختصر
bowing acquaintance آشنایی مختصر سلامی و بس
pulls U برتری جزئی و مختصر
pull U برتری جزئی و مختصر
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
blockhouse U بنای استحکامی مختصر
prospectus U شرح حال مختصر
metastable U دارای ثبات مختصر
feather U فشار مختصر به گاز
abriviated addressing U ادرس مختصر شده
shorten U مختصر کردن کاستن
abbreviate U مختصر یا مفید کردن
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
look in U دیدن کردن مختصر
compendiously <adv.> U بصورت مختصر و مفید
simplifications U تسهیل مختصر سازی
abbreviating U مختصر یا مفید کردن
simplification U تسهیل مختصر سازی
shortened U مختصر کردن کاستن
shortens U مختصر کردن کاستن
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
abbreviates U مختصر یا مفید کردن
spot U زمان مختصر لحظه
in a nutshell U بطور خیلی مختصر
spots U زمان مختصر لحظه
bywords U اشاره یانگاه مختصر
byword U اشاره یانگاه مختصر
pittance U کمک هزینه مختصر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com