English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frequency tolerance U میزان تغییر مجاز فرکانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
allowances U میزان مجاز
allowance U میزان مجاز
permissible dosage U میزان داروی مجاز
freaks U میزان فرکانس بی سیم بحسب مگاسیکل در درگیریهای هوایی
freak U میزان فرکانس بی سیم بحسب مگاسیکل در درگیریهای هوایی
frequency fluctuation U تغییر فرکانس
tune U تغییر فرکانس دادن
frequency variation U تغییر یا نوسان فرکانس
tunes U تغییر فرکانس دادن
frequency distortion U تغییر شکل یافتگی فرکانس
band change switch U کلید تغییر باند فرکانس
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
jerks U میزان تغییر شتاب
jerking U میزان تغییر شتاب
strain rate U میزان تغییر شکل
jerk U میزان تغییر شتاب
jerked U میزان تغییر شتاب
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
images U برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
gradients U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
velocity gradiant U میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
gradient U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
scroll U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
piggybacks U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
wobbulator U تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
legit U نمایش مجاز تاتر مجاز
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changed U تغییر کردن تغییر دادن
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
authorrized U مجاز
licensable U مجاز
certified U مجاز
lawful U مجاز
at liberty U مجاز
admissible U مجاز
admissibll U مجاز
metonymy U مجاز
authorised U مجاز
authorized U مجاز
allowable U مجاز
admittable U مجاز
allowed U مجاز
tropologic U مجاز
commissioned U مجاز
toluene U حد مجاز
permitted U مجاز
permissive U مجاز
permissible U مجاز
licensed U مجاز
rated U مجاز
legal U مجاز
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
doses U مقدار مجاز
dosing U مقدار مجاز
speed limits U سرعت مجاز
permitting U مجاز کردن
dosed U مقدار مجاز
contraband U غیر مجاز
licit U روا مجاز
unauthorized U غیر مجاز
authorise U مجاز نمودن
authorised clerk U واسطه مجاز
dose U مقدار مجاز
complemented U حد مجاز مکمل
complementing U حد مجاز مکمل
complements U حد مجاز مکمل
complement U حد مجاز مکمل
authorized strength U استعداد مجاز
speed limit U سرعت مجاز
delegation of authority U مجاز شمردن
figuratively U بطور مجاز
justifiability U مجاز بودنی
accredited U مجاز معتبر
tolerances U خطای مجاز
authorized manpower U استعدادپرسنلی مجاز
tolerance U تفاوت مجاز
authorized program U برنامه مجاز
tolerance U خطای مجاز
height clearance U ارتفاع مجاز
allowable cargo load U بار مجاز
ban item U غیر مجاز
tolerances U تفاوت مجاز
authorized bank U بانک مجاز
idiographic U وابسته به مجاز
permits U مجاز کردن
permit U مجاز کردن
allowable cargo load U حداکثربار مجاز
authorized allowance U سهمیه مجاز
bona fide holder U دارنده مجاز
impermissible U غیر مجاز
circuit allocated use U مدارچانلهای مجاز
admitance U روا مجاز
bag limit U حد مجاز صید
permissible dosage U دوز مجاز
tolerance limit U خطای مجاز
trope U مجاز استعاره
allowable stress U تنش مجاز
settings U شدت مجاز
setting U شدت مجاز
metonym U مجاز مرسل
working stress U تنش مجاز
working load U بار مجاز
troplogy U مجاز گوئی
fair game U شکار مجاز
legitimised U مجاز کردن
maximum prr ermissible U مجاز حداکثر
safe load U بار مجاز
not allowed U غیر مجاز
permissible deviation U تفاوت مجاز
permissible velocity U سرعت مجاز
permissible velocity U تندی مجاز
permissibly U بطور مجاز
free U مجاز منفصل
freed U مجاز منفصل
prescribed load U بار مجاز
freeing U مجاز منفصل
frees U مجاز منفصل
permissible load U بار مجاز
allowable load U بار مجاز
revocable contract U عقد مجاز
allowable level U تراز مجاز
legitimises U مجاز کردن
lawfully U به طور مجاز
allowed vibrations U ارتعاشهای مجاز
on the house <idiom> U مجاز درکاری
licensing hours زمان مجاز
legitimize U مجاز کردن
legitimized U مجاز کردن
legitimizes U مجاز کردن
legitimizing U مجاز کردن
legitimising U مجاز کردن
legitimization U مجاز کردن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
forbidden band U نوار غیر مجاز
illigal character U کاراکتر غیر مجاز
prescribed load U بار مهمات مجاز
safe loads tables U جداول بارهای مجاز
tensile stress U تنش کششی مجاز
eligible traffic U عبور و مرور مجاز
illicit advertising U تبلیغ غیر مجاز
allowed quantum state U حالت کوانتومی مجاز
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
authorized manpower U نیروی انسانی مجاز
number U مجموعه مقادیر مجاز
numbers U مجموعه مقادیر مجاز
authorized allowance supplies U سهمیه اماد مجاز
authorized allowance supplies U سهمیه مجاز اماد
range U مجموعه مقادیر مجاز
personnel authorization U سطح پرسنلی مجاز
personnel authorization U جدول پرسنلی مجاز
illigal character U دخشه غیر مجاز
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
allowable cabin load U بار مجاز هواپیما
taxi stand U ماندگاه مجاز تاکسی
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
ranges U مجموعه مقادیر مجاز
ranged U مجموعه مقادیر مجاز
rating U نحوه عملکرد مجاز
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
manpower cieling U حداکثرنیروی انسانی مجاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com