English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
degree of protection U میزان حفافت
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
quantum U درجه میزان
thermometer U میزان الحراره درجه
scale U میزان مقیاس درجه
thermometers U میزان الحراره درجه
thermometre U میزان الحراره درجه
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
gradients U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradient U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
custody U حفافت
conservation U حفافت
security U حفافت
safekeeping U حفافت
protection U حفافت
egis U حفافت
preservation U حفافت
cell protection U حفافت سل
safe guard U حفافت
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
armor protection U حفافت زرهی
protecting U حفافت کردن
maintenance U حفافت کردن
shielded U حفافت شده
self protection U حفافت از خود
protects U حفافت کردن
collective protection U حفافت گروهی
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
storage protection U حفافت انباره
shield U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
system security U حفافت سیستم
safety gap U دهانه حفافت
file protection U حفافت فایل
safe keeping U حفافت توجه
protection U عمل حفافت
file protection U حفافت پرونده
storage protection U حفافت حافظه
anodic protection U حفافت اندی
anti skid protection U حفافت از لغزش
impedance protection U حفافت امپدانس
x ray protection U حفافت رونتگن
safeguard U حفافت کردن
block protection U حفافت بلوک
conservable U قابل حفافت
data encryption U حفافت داده
cathode protection U حفافت کاتدی
protect by fuse U حفافت با فیوز
protection ring U حلقه حفافت
protection level U سطح حفافت
soil conservation U حفافت خاک
protection key کلید حفافت
memory protection U حفافت حافظه
collective protection U حفافت جمعی
physical security U حفافت تاسیسات
data protection U حفافت داده ها
safeguarded U حفافت کردن
overcurrent device U دستگاه حفافت
safeguarding U حفافت کردن
formats U حفافت حافظه و..
safeguards U حفافت کردن
format U حفافت حافظه و..
guards U حفافت کردن
protect U حفافت کردن
guard U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
protected field U میدان حفافت شده
protected location U مکان حفافت شده
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
file protect ring U حلقه حفافت فایل
overload protection U حفافت بار زیاد
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
copy protection U حفافت دربرابر کپی
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
shield U حفافت کردن درمقابل
software protection U حفافت نرم افزاری
shields U حفافت کردن درمقابل
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
high tension protection U حفافت فشار قوی
power system protection U حفافت سیستم قدرت
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
shielding region U ناحیه حفافت کننده
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
keeps U حفافت امانت داری
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
distance protection U وسیله حفافت فاصله
protective fire U اتشهای حفافت کننده
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
environmental conservation U حفافت محیط زیست
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
protecting ring U حلقه حفافت کننده
wards U محجور حفافت بخش
ward U محجور حفافت بخش
keep U حفافت امانت داری
insulation protection U حفافت عایق بندی
unprotected field U میدان حفافت نشده
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
securement U تامین
safety limit U حد تامین
water supplies U تامین اب
covers U تامین
coverings U تامین
security U تامین
cover U تامین
safety U تامین
securing U تامین
water supply U تامین اب
hedging U تامین
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
factor of safety U عامل تامین
buffer zones U منطقه تامین
coverings U تامین کردن
transmission security U تامین مخابره
preservation of evidence U تامین دلیل
cover U تامین کردن
local security U تامین محلی
safety stakes U دستکهای تامین
take care of U تامین کردن
buffer zone U منطقه تامین
supply port U درگاه تامین
financiers U تامین اعتبارکننده
insecurity U عدم تامین
covers U تامین کردن
funding U تامین وجه
give security for U تامین کردن
ensuring U تامین کردن
cryptosecurity U تامین رمز
fulfill U تامین کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com