English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nojoy U موفقیتی نیست موفق نشدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I could never make her understand . U هرگز موفق نشدم به او بفهمانم
i took no notice of him U ملتفت او نشدم
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
throve U موفق شد
lucrative U موفق
successful <adj.> U موفق
prosperous U موفق
upbeat U موفق
successful U موفق
come off <idiom> U موفق شدن
I made good my escape . U موفق به فرار شد
fall short (of one's expectations) <idiom> U موفق نشدن
hot hand U پرتاب موفق
make a hit <idiom> U موفق شدن
fay U موفق شدن
to pull through U موفق شدن
to come through U موفق شدن
wowing U موفق شدن
attains U موفق شدن
wow U موفق شدن
wowed U موفق شدن
wows U موفق شدن
arrive U موفق شدن
have it made <idiom> U موفق بودن
arrived U موفق شدن
arrives U موفق شدن
arriving U موفق شدن
sure-fire U حتما موفق
go over well <idiom> U موفق بودن
to make a shift U موفق شدن
attain U موفق شدن
to go wrong U موفق نشدن
to fall through U موفق نشدن
attained U موفق شدن
attaining U موفق شدن
carry the day <idiom> U برنده یا موفق شدن
manage to do it U موفق بانجام ان شدن
two-way U موفق در حمله و دفاع
to come up in the world U موفق شدن [در زندگی یا شغل]
converted U پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converts U پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
put across U باحقه بازی موفق شدن
convert U پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converting U پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
hits U جستجوی موفق در پایگاه داده
to go places U موفق شدن [در زندگی یا شغل]
succeeds U موفق شدن نتیجه بخشیدن
prosper U رونق یافتن موفق شدن
prospered U رونق یافتن موفق شدن
prospering U رونق یافتن موفق شدن
prospers U رونق یافتن موفق شدن
to f. in the pan U باوجودجوشش وکوشش موفق نشدن
to get sight of a person U موفق بدیدن کسی شدن
I have no doubt that you wI'll succeed. U تردیدی ندارم که موفق می شوید
hit and miss U گاهی موفق وگاهی مغلوب
connect U ضربه موفق در پایگاه دوم
connects U ضربه موفق در پایگاه دوم
turn the trick <idiom> U درکاری که میخواست موفق شدن
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
to collapse U موفق نشدن [مذاکره یا فرضیه]
hit U جستجوی موفق در پایگاه داده
succeed U موفق شدن نتیجه بخشیدن
succeeded U موفق شدن نتیجه بخشیدن
Supposing we do not succeedd, then waht? U حالا آمدیم و موفق نشدیم بعدچی؟
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
i managed to do it U موفق شدم که ان کار را انجام دهم
to get any ones speech U موفق بشنیدن نطق کسی شدن
throw up one's hands <idiom> U توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
smash hit <idiom> U نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
to be a dead duck U امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
make the grade <idiom> U منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
He'll never get anywhere. U او [مرد] هیچوقت موفق نمی شود. [در زندگیش یا کارش]
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
failed U عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
fails U عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
fail U عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
He'll never amount to anything. <idiom> U او [مرد] هیچوقت موفق نمی شود. [در زندگیش یا کارش] [اصطلاح روزمره]
It appears questionable whether he will manage to do that. U بحث برانگیز به نظر می رسد که آیا او موفق به انجام این کار بشود.
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
to strike oil U کامیاب شدن موفق شدن
he is not of our number U از ما نیست
secondary U نیست
isn't U نیست
it is well enough U بد نیست
he takes no notice of it U نیست
Plug and Play U یچ نیست
auxiliaries U نیست
auxiliary U نیست
storage U می نیست
temporary storage U می نیست
It's not new. نو نیست.
aint U نیست
he is none of my friends U او از دوستان من نیست
he is out of huomor U سر خلق نیست
inextinct U نیست نشده
he is out of his senses U بهوش نیست
he is rather i. than sick U ناخوش نیست
it is immaterial U چیزی نیست
he is not willing to go U نیست برود
There is no hot water U آب گرم نیست.
He goes on and on . He is most persistent . U ول کن معامله نیست
he knows a thing or two U بی تجربه نیست
It's not new. جدید نیست.
no sweat <idiom> U مشکلی نیست
he is a bad husband U صرفه جو نیست
he is not in it U داخل نیست
it is unnecessary U لازم نیست
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
no wonder <idiom> U تعجبی نیست
it is nothing out of the way U غریب نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it . U مردش نیست
if you please U اگرزحمت نیست
it is not in good workingorder U دایر نیست
cold is merely privative U گرما نیست
it is not half bad U هیچ بد نیست
close the door please U اگرزحمت نیست
no matter U چیزی نیست
no object U چیزی نیست
i do not have it in me U از من ساخته نیست
sacred cow <idiom> U چارهای نیست
it has escaped my remembrance U یاد نیست
he has nothing in him U کسی نیست
it is unsuitable U مناسب نیست
static U که پویا نیست
ought not U شایسته نیست
It is not advisable . It is inexpedient. U صلاح نیست
Such is not the case . That is not so. U اینطور نیست
thereis no end to it U انراپایانی نیست
It is all right . It is o. k. U طوری نیست
no trouble U زحمتی نیست
to make no mention of U ذکری از ان نیست
there is no hurry U شتابی نیست
that depends U معلوم نیست
that is not it U این نیست
dont mention it U چیزی نیست
that is wrong U درست نیست
It cant be helped. U چاره ای نیست
needn't U لازم نیست
the ice is treach erous U یخ محکم نیست
there is no hurry U عجلهای نیست
no hurry U عجلهای نیست
niet le fait U کار او نیست
you are written U حق با شما نیست
There is nothing wrong with you . You are all right . U هیچیت نیست
it needs not U لازم نیست
he is out of huomor U سر دماغ نیست
it's only me U کسی نیست
my health is tolerable U حالم بد نیست
it lies beyond his competence U در صلاحیت او نیست
Nevermind! U مهم نیست !
nihilism U نیست انگاری
iam pretty well U نسبه حالم بد نیست
i dont care a pin U مرا پروایی نیست
this is not fair U این انصاف نیست
if you dont object U اگر مانعی نیست
that is taken for granted U محتاج بدلیل نیست
that is not the word for it U لغتش این نیست
that is not the question U موضوع این نیست
He is nobody. He is a nonentity. U داخل آدم نیست
that is not the case U مطلب چنین نیست
it is inadvisable to say that U گفتن ان مقتضی نیست
that is not my a U این کارمن نیست
you need not fear U لازم نیست بترسید
the house is occupied U خانه خالی نیست
to put out of the way U سربه نیست کردن
There is no reason (cause) for worry (concern) U جای نگرانی نیست
thereis no end to it U انتهای برای ان نیست
he is unequal to the task U مرد اینکار نیست
he is unable to speak U قادربسخن گفتن نیست
He does not belong here. U جای ؟ واینجا نیست
there is no question but that. U شکی نیست که) .00000
there is no mistaking U جای اشتباه نیست
i am out of sorts U حالم خوب نیست
It might be a good idea for you to come . U بد نیست شما هم بیایید
It cant be all that bad. U نه بابا اینقدر هم بد نیست
i am out of sorts U خلقم بجا نیست
There is no room for doubt. U جای تردید نیست
that is not fair U این انصاف نیست
it is unsatisfactory U رضایت بخش نیست
it is not a to go tncre U رفتن انجامصلحت نیست
it is not a picnic U کار اسانی نیست
it is never the worse U دیگر بدتر که نیست
no one is here U هیچکس اینجا نیست
it is never the worse U هیچ بدتر نیست
The subject under discrssion . U موضوعی که مطرح نیست
It is not to your advantage. U مقرون بصرفه نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com