English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shaded pole motor U موتور با قطب سایه دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shades U سایه دار کردن سایه افکندن
shadings U سایه دار کردن سایه افکندن
shade U سایه دار کردن سایه افکندن
silhouette U طرح سایه سایه انداختن
silhouettes U طرح سایه سایه انداختن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
He fight with his shadow. <proverb> U او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
sunshade U سایه
shadings U سایه
sunshades U سایه
umbrage U سایه
umbra U سایه
shade U سایه
shadowed U سایه
shadowing U سایه
shadow U سایه
shades U سایه
shading U سایه
shadiness U سایه
shadowless U بی سایه
shadows U سایه
thanks to..... U در سایه
auspices U سایه
umber U سایه
cleek U سایه
overshadows U سایه افکندن بر
shadowlike U سایه مانند
overshadow U سایه افکندن بر
shadow play U نمایش سایه ها
bower U سایه بان
bowers U سایه بان
shadeless U بدون سایه
shaded <adj.> U سایه دار
canopies U سایه بان
canopy U سایه بان
halftones U سایه رنگ
halftone U سایه رنگ
silhouette target U سایه هدف
half tone U سایه روشن
half shadow U نیم سایه
tone U سایه روشن
overshadowing U سایه افکندن بر
tones U سایه روشن
somber U سایه دار
shades U سایه انداختن
shader U سایه رنگ زن
halation U نیم سایه
overshadowed U سایه افکندن بر
lighting U سایه روشن
shadow U شبح سایه
shady [place] <adj.> U سایه دار
shade U سایه انداختن
umbrageous [literary] <adj.> U سایه دار
sombre U سایه دار
drop shadow U سایه برجسته
shade U سایه بان
umber U سایه انداختن
shading U سایه اندازی
shading U سایه زنی
sciagraphy U سایه نگاری
ski graphŠetc U سایه نگاری
shadow U شدو سایه
tone U سایه رنگ
shadowed U شبح سایه
shadowed U شدو سایه
shadowing U شبح سایه
shadowing U شدو سایه
shadows U شبح سایه
tinge U سایه رنگ
tinges U سایه رنگ
sciamachy U جنگ با سایه
shades U سایه بان
obtenebrate U سایه افکندن بر
To cast a shadow. U سایه انداختن
light and shade U سایه روشن
penumbra U سایه روشن
shadows U شدو سایه
overcast U سایه انداختن
adumbral U سایه افکن
umbriferous U سایه افکن
adumbration U سایه افکنی
hatching U سایه زنی
shadowy U سایه مانند
to go to the shades U سایه افکندن در
shadowy <adj.> U سایه دار
shadowy U سایه افکن
shadings U سایه انداختن
kinephantoscope U سایه نما
kinema or cin U سایه نما
To cast a shadow . U سایه انداختن
penumbra U نیم سایه
bowery U سایه دار
boxed cornice U سایه بان
umbrageous U سایه دار
shadings U سایه بان
shady U سایه دار
pastel shades U سایه رنگهای خفیف
shades U سایه دار کردن
contrasting U زمینه طرح و سایه
contrasts U زمینه طرح و سایه
adumbrate U سایه افکندن بر طرح
contrasted U زمینه طرح و سایه
contrast U زمینه طرح و سایه
shadings U جای سایه دار
thanks U افهار امتنان در سایه
pencilled U بامداد سایه زده
to be afraid of one's own shadow . از سایه خود هم ترسیدن .
thank you U سایه شما کم نشود
auspice U سایه حمایت توجهات
shade U سایه دار کردن
gray scale U مقیاس سایه زنی
shade U جای سایه دار
tintless U بدون سایه رنگ
shadings U سایه دار کردن
She has become rather off hand. U سایه اش سنگین شده
sciagraph U عکس سایه نما
half tone U سایه روشن زدن
halftoning U سایه رنگ زدن
umbrage U سایه شاخ و برگ
shady U سایه افکن مشکوک
shading response U پاسخ سایه روشن
shades U جای سایه دار
shadow factor U ضریب انحراف سایه
umbrage U شابهت سایه وار
thermal shadow U سایه روشن حرارتی
phantasm U فاهر فریبنده سایه
luminist U نقاش سایه روشن نما
mezzotinto U نقاشی سایه روشن کردن
mezzotint U نقاشی سایه روشن کردن
shade U اختلاف جزئی سایه رنگ
to go to the shades U مردن سایه دار کردن
contrast enhancement U توسعه تشخیص سایه روشن
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
shadings U اختلاف جزئی سایه رنگ
tones U سایه روشن عکس هوایی
shades U اختلاف جزئی سایه رنگ
crosshatch U بطور اریب سایه زدن
The trees give a pleasant shade . U درختان سایه قشنگه می اندازد
tone U سایه روشن عکس هوایی
croddhatching U بطور اریب سایه زدن
solids U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
Lets sit in the shade , Its cooler. U توی سایه بنشینیم خنک تر است
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me . U سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
hachure U سایه زنی قلم هاشور زدن
To shadow someone. U مثل سایه کسی را تعقیب کردن
shadowed U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
shadows U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadowing U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
shadow U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
stipple U با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
tone U درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
tones U درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
grey scale U سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
monochrome U صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
double row U موتور
power head U سر موتور
motors U موتور
jet engines U موتور جت
jet engine U موتور جت
motor U موتور
engine U موتور
machinery U موتور
motored U موتور
motor- U موتور
gas engine U موتور گازی
hydraulic engine U موتور ابی
gasoline engine U موتور بنزینی
in line engine U موتور سری
impeller U پروانه موتور
ignitor U شمع موتور
ignition lock U قفل موتور
hydraulic motor U موتور هیدرولیکی
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
hot bulb engine U موتور سرسرخ
hot bulb U سر سرخ موتور
horse power U توان موتور
high speed engine U موتور پر دور
heat engine U موتور حرارتی
v tape engine U موتور"وی " شکل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com