Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
form utility
U
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
bulk stock
U
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
dense graded mix
U
مواد اغشته شده بسته
investments
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
fuel cell
U
پیل سوختی
uplift
U
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
uplifts
U
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
integral tank
U
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
monofuel
U
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
tightening material
U
مواد اب بندی کننده
food rationing
U
جیره بندی مواد غذائی
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
dunnage
U
بسته بندی
packing
U
بسته بندی
covers
U
بسته بندی
coverings
U
بسته بندی
cover
U
بسته بندی
package
U
بسته بندی
packaged
U
بسته بندی
packaging
U
بسته بندی
packages
U
بسته بندی
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
bifuel propulsion
U
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
packet
U
بسته بندی کردن
parcel
U
بسته بندی کردن
put-up
U
بسته بندی کردن
parcels
U
بسته بندی کردن
all-expense tour
U
مسافرت بسته بندی
packing list
U
فهرست بسته بندی
export packing
U
بسته بندی صادراتی
packing
U
بسته بندی کردن
case numbers
U
شماره بسته بندی
packs
U
بسته بندی کردن
packets
U
بسته بندی کردن
packaging cost
U
هزینه بسته بندی
trade pack
U
بسته بندی تجاری
packing density
U
تراکم بسته بندی
pack
U
بسته بندی کردن
packing list
U
صورت بسته بندی
package holiday
U
مسافرت بسته بندی
wrap
U
بسته بندی کردن
pre packing
U
بسته بندی از قبل
wisp
U
بسته بقچه بندی
wisps
U
بسته بقچه بندی
palletized
U
بسته بندی شده
wraps
U
بسته بندی کردن
stripping
U
بسته بندی کردن
parceling
U
بسته بندی کردن
put up
U
بسته بندی کردن
package tour
U
مسافرت بسته بندی
packing note
U
فهرست بسته بندی
straws
U
پوشال بسته بندی
straw
U
پوشال بسته بندی
packed
U
بسته بندی شده
packing note
U
گواهی بسته بندی
expendable packing
U
بسته بندی یکبار مصرف
pre-packed
ازقبل بسته بندی شده
break bulk cargo
U
محموله بسته بندی شده
contents note
U
فهرست محتوای بسته بندی
packingplant
U
محل بسته بندی اجناس
locker paper
U
کاغذ بسته بندی اغذیه
packinghouse
U
محل بسته بندی اجناس
wrapper
U
بسته بندی کاغذ روپوش
wrappers
U
بسته بندی کاغذ روپوش
impaction
U
بهم فشردگی بسته بندی
shipping marks
U
علامتهای روی بسته بندی
packages
U
قوطی بسته بندی کردن
packaged
U
قوطی بسته بندی کردن
package
U
قوطی بسته بندی کردن
food packet
U
جیره بسته بندی شده
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
loose issue
U
تدارکات خارج شده از بسته بندی
case marks
U
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
wrapper
U
لفاف بسته بندی جلد کتاب
docketing
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers
U
لفاف بسته بندی جلد کتاب
dockets
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
packing list
U
صورت کالاهای بسته بندی شده
docketed
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
catchall
U
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
unpacking
U
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard
U
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
unpacks
U
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack
U
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
tagboard
U
مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
kraft
U
کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
routines
U
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
cases
U
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case
U
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routine
U
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely
U
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
packing
U
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
unpack
U
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks
U
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking
U
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
tare
U
وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
stripped
U
علامت گذاری شده بسته بندی شده
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
material
U
مواد
materials
U
مواد
supplies
U
مواد
provisions
U
مواد
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
muffling material
U
مواد میرایی
maintenance materials
U
مواد تعمیرات
magnetic materials
U
مواد مغناطیسی
raw materials
U
مواد خام
nutrition
U
مواد غذائی
raw materials
U
مواد اولیه
narcotic drugs
U
مواد مخدر
letter press
U
مواد چاپی
miscellaneous provisions
U
مواد متفرقه
material control
U
کنترل مواد
material costs
U
هزینههای مواد
oddments
U
مواد گوناگون
materials handling
U
جابجایی مواد
materials management
U
مدیریت مواد
explosives
U
مواد سوزا
protein
U
مواد سفیدهای
materials requisition
U
درخواست مواد
proteins
U
مواد سفیدهای
joint sealing material
U
مواد درزبندی
material balance
U
موازنه مواد
lubricants
U
مواد روغنی
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
assets
U
مواد لازم
lubricant
U
مواد روغنی
composite material
U
مواد مرکب
raw material
U
مواد خام
fatigue of material
U
فرسودگی مواد
feed stock
U
مواد اولیه
fertile meterial
U
مواد بارخیز
fine aggregate
U
مواد ریز
fission products
U
مواد اتمی
cryptomaterial
U
مواد رمز
fixed material
U
مواد پایدار
bill of materials
U
فهرست مواد
explosive ordnance
U
مواد منفجره
petroleum
U
مواد نفتی
defense articles
U
مواد پدافندی
cohesive material
U
مواد چسبا
direct material
U
مواد مستقیم
prints
U
مواد چاپی
dissolved solids
U
مواد محلول
printed
U
مواد چاپی
print
U
مواد چاپی
cohesive materials
U
مواد چسبنده
coherent materials
U
مواد چسبنده
excess stock
U
مواد اضافی
bill of material
U
فهرست مواد
balsamic materials
U
مواد بلسانی
backing material
U
مواد محافظ
intromission
U
مواد الحاقی
joint filler
U
مواد درزبندی
joint filling compound
U
مواد درزبندی
acaricide
U
مواد کنه کش
stocks
U
مواد ذخیره
jointing material
U
مواد پرکننده
fixes
U
مواد مخدره
fix
U
مواد مخدره
medics
U
مواد دارویی
mineral
U
مواد معدنی
accessory substances
U
مواد فرعی
insulating material
U
مواد عایق
alluvial deposit
U
مواد رسوبی
glacial drift
U
مواد یخرفته
sealing compound
U
مواد ضد نشت
active material
U
مواد عامل
acetone bodies
U
مواد استونی
indirect materials
U
مواد غیرمستقیم
inorganic materials
U
مواد غیرالی
instruction material
U
مواد درسی
instructional material
U
مواد اموزشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com