Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remove the seal from
U
مهر چیزی را برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
pick up
<idiom>
U
برداشتن چیزی ازروی زمین
to commandeer something
U
چیزی را
[بدون اجازه]
برای خود برداشتن
Other Matches
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
deletes
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
lift
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
include
U
در برداشتن
lifting
U
برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
lifted
U
برداشتن
to mop up
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
removing
U
برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
remove
U
برداشتن
ingather
U
برداشتن
ingether
U
برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
removes
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
to take up
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
includes
U
در برداشتن
deleting
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
delete
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
glom
U
برداشتن
takes
U
برداشتن
take
U
برداشتن
pickup
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
countertrace
U
برداشتن از
shuffle off
U
به عجله برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
unhood
U
سرپوش برداشتن از
transcribe
U
رونوشت برداشتن
twists
U
تاب برداشتن
stepping
U
گام برداشتن
to carry arms
U
سلاح برداشتن
break step
U
غلط پا برداشتن
to d. the cloth
U
رومیزی را برداشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
decode
U
برداشتن رمز
remove slag
U
سرباره را برداشتن
uncap
U
سر پوش برداشتن از
run away with
U
برداشتن و در رفتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
twisting
U
تاب برداشتن
give up
U
دست برداشتن از
elided
U
ازاخر برداشتن
eliding
U
ازاخر برداشتن
decoded
U
برداشتن رمز
elides
U
ازاخر برداشتن
map
U
نقشه برداشتن از
resign
U
دست برداشتن
maps
U
نقشه برداشتن از
desist
U
دست برداشتن
unmasked
U
نقاب برداشتن از
cease
U
دست برداشتن
step
U
قدم برداشتن
elide
U
ازاخر برداشتن
unmasking
U
نقاب برداشتن از
unmasks
U
نقاب برداشتن از
snap up
U
تند برداشتن
step
U
گام برداشتن
stepping
U
قدم برداشتن
unveil
U
حجاب برداشتن
unveiled
U
حجاب برداشتن
unveiling
U
حجاب برداشتن
unveils
U
حجاب برداشتن
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
twist
U
تاب برداشتن
clearance
U
برداشتن مانع
to have one's p taken
U
عکس برداشتن
decodes
U
برداشتن رمز
unmask
U
نقاب برداشتن از
heave
U
خیز برداشتن
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
warped
U
تاب برداشتن
surmount
U
ازمیان برداشتن
spoons
U
با قاشق برداشتن
picturize
U
فیلم برداشتن از
warps
U
تاب برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
to take the photograph of
U
عکس برداشتن از
demountable
U
قابل برداشتن
to take off
U
برداشتن بردن
spooning
U
با قاشق برداشتن
heaved
U
خیز برداشتن
to sweep away
U
ازمیان برداشتن
off take rudder
U
سکان برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
U
ازمیان برداشتن
warp
U
تاب برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
spoon
U
با قاشق برداشتن
spooned
U
با قاشق برداشتن
to receive a wound
U
زخم برداشتن
to come at a bound
<idiom>
U
خیز برداشتن
gait
U
گام برداشتن
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
feet
U
پاچنگال برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
flaws
U
ترک برداشتن
remove
U
برداشتن مهر
transcribes
U
رونوشت برداشتن
flaw
U
ترک برداشتن
removing
U
برداشتن مهر
removes
U
برداشتن مهر
machine
U
براده برداشتن
machined
U
براده برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
polled
U
نمونه برداشتن
machines
U
براده برداشتن
poll
U
نمونه برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
transcribed
U
رونوشت برداشتن
ingether
U
خرمن برداشتن
surmounts
U
ازمیان برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
paced
U
شیوه گام برداشتن
curled
U
تاب برداشتن فردادن
curls
U
تاب برداشتن فردادن
to run away with
U
برداشتن ودر رفتن
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
withdraw
U
عقب کشیدن برداشتن
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
withdraws
U
عقب کشیدن برداشتن
yerk
U
هل دادن شکاف برداشتن
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
to sel a person a pup
U
کلاه کسیرا برداشتن
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
untread
U
بعقب گام برداشتن
paces
U
شیوه گام برداشتن
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
to have two strings to one bow
U
با یک دست دو هندوانه برداشتن
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
to whisk away or off
U
تند بردن برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن ترکیدن
pace
U
شیوه گام برداشتن
to lift up one's hand
U
دست بدعا برداشتن
to lift one's hand
U
دست به سوگند برداشتن
disburden
U
بار از دوش برداشتن
leave alone
<idiom>
U
دست از سر کسی برداشتن
curl
U
تاب برداشتن فردادن
To pluck ones eyebrows.
U
زیر ابرو برداشتن
to get anything out of the way
U
کاری را ازمیان برداشتن
ingather
U
انباشتن خرمن برداشتن
racing of motor
U
دور برداشتن موتور
decontrol
U
دست از کنترل برداشتن
overcrop
U
زیاد حاصل برداشتن از
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
cracks
U
شکاف برداشتن ترکیدن
unburdening
U
بار از دوش کسی برداشتن
unburdens
U
بار از دوش کسی برداشتن
vorlage
U
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
striding
U
گام های بلند برداشتن
strides
U
گام های بلند برداشتن
unburden
U
بار از دوش کسی برداشتن
to keep pace with any one
U
گام های برابرباکسی برداشتن
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
to take a step forward
U
گامی سوی جلو برداشتن
to relieve one of a load
U
باراز دوش کسی برداشتن
degreasing
U
از بین بردن یا برداشتن گریس
to raise the v
U
توری یانقاب ازروی برداشتن
split
U
ترک برداشتن تقسیم کردن
commissurotomy
U
برداشتن بافت عصبی رابط
turbary
U
حق برداشتن خاک از زمین غیر
to throw off the mask
U
پرده از روی کار برداشتن
to rob peter to pay paul
U
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
warped
U
منحرف کردن تاب برداشتن
opened
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
weeding
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
rev
U
تند گشتن دور برداشتن
revs
U
تند گشتن دور برداشتن
revved
U
تند گشتن دور برداشتن
revving
U
تند گشتن دور برداشتن
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
film
U
تاری چشم فیلم برداشتن از
filmed
U
تاری چشم فیلم برداشتن از
warps
U
منحرف کردن تاب برداشتن
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
U
دور برداشتن ( جسور شدن )
warp
U
منحرف کردن تاب برداشتن
bone
U
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boned
U
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com