English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chip U مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chips U مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
caudal vertebrae U دم مهرهای
straining U پیچ و مهرهای
wampun U خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
play club U دربازی گلف چوگان
To dodge . To duck. U جاخالی دادن (دربازی )
handicaps U امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicap U امتیاز به طرف ضعیف دربازی
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
locknut U مهرهای که وقتی بدورپیچ پیچیده شود قفل میشود مهره قفل شو
fieldsman U کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
quiot U حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
jack pot U دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
rubinstein variation U واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
markings U نشان دار سازی نشان
marking U نشان دار سازی نشان
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
marks U نشان کردن نشان
mark U نشان کردن نشان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
token U نشان
indicium U نشان
impressing U نشان
cicatricle U نشان
cicatricial U نشان
signaled U نشان
impresses U نشان
tokens U نشان
signalled U نشان
symbol U نشان
signal U نشان
brands U نشان
ikons U نشان
icons U نشان
icon U نشان
marks U نشان
bench mark U نشان
stamps U نشان
medal U نشان
mark U نشان
insignia U نشان
indice U نشان
ensigns U نشان
stamp U نشان
ensign U نشان
branding U نشان
impressed U نشان
tracked U نشان
tracks U نشان
unmarked U بی نشان
refrigerent U تب نشان
refrigeratory U تب نشان
targetting U نشان
target U نشان
targeted U نشان
targetted U نشان
printless U بی نشان
targets U نشان
track U نشان
benchmark U نشان
shew U نشان
cicatrice U نشان
gong [British E] U نشان
banner U نشان
impress U نشان
show U نشان
badges U نشان
showed U نشان
shows U نشان
badge U نشان
banners U نشان
savorŠetc U نشان
insigne U نشان
benchmarks U نشان
caret U نشان
targeting U نشان
emblems U نشان
hallmark U نشان
vestiges U نشان
vestige U نشان
vestigial U نشان
plaque U نشان
plaques U نشان
hallmarks U نشان
slurs U نشان
slurring U نشان
slurred U نشان
traced U نشان
trace U نشان
scores U نشان
scored U نشان
emblem U نشان
score U نشان
awards U نشان
awarding U نشان
awarded U نشان
traces U نشان
tallied U نشان
slur U نشان
tallying U خط نشان
tallying U نشان
tally U خط نشان
tally U نشان
tallies U خط نشان
tallies U نشان
tallied U خط نشان
award U نشان
brand U نشان
grammalogue U نشان
ear mark U نشان
tracts U نشان
attribute U نشان
attributes U نشان
tract U نشان
vexillum U نشان
hash mark U خط نشان
indication U نشان
untitled U بی نشان
trackless U بی نشان
traceless U بی نشان
medals U نشان
symptom U نشان
attributing U نشان
chalks U نشان
chalking U نشان
symptoms U نشان
presaging U نشان
presages U نشان
chalked U نشان
presaged U نشان
chalk U نشان
presage U نشان
aims U نشان هدف
conizance U نشان ویژه
cockade U نشان کلاه
emblematist U نشان ساز
blazon U نشان خانوادگی
characteristically U نشان ویژه
campaign badge U نشان جنگی
block mark U نشان کنده
christcross U نشان چلیپا
rule U نشان راه
blazonry U نشان دار
expansion orbit U مدار نشان
exhibitive U نشان دادنی
certificate for decoration U حکم نشان
emblazonry U نشان خانوادگی
characteristic U نشان ویژه
demonstrators U نشان دهنده
end mark U نشان انتها
emblem U نشان افتخار
mementos U نشان یاداور
visions U یا نشان دادن
vision U یا نشان دادن
aim U نشان هدف
ear mark U نشان کردن
emblems U نشان افتخار
evincible U نشان دادنی
diacritical marks U نشان تشخیص
aimed U نشان هدف
mementoes U نشان یاداور
memento U نشان یاداور
demark U نشان گذاردن
demonstrator U نشان دهنده
cicatrix U داغ نشان
diacritic U نشان تشخیص
diacritical U نشان تشخیص
end mark U نشان خاتمه
demonstrated U نشان دادن
demarcated U نشان گذاردن
demarcates U نشان گذاردن
demarcating U نشان گذاردن
evince U نشان دادن
evinced U نشان دادن
evinces U نشان دادن
slash U نشان ممیز
evincing U نشان دادن
demarcate U نشان گذاردن
sights U نشان کردن
demonstrate U نشان دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com