Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stanchion
U
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tie
U
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
U
متصل کردن مهار کردن مهار
chuck
U
مهار کردن
clamp
U
مهار کردن
chucked
U
مهار کردن
clamps
U
مهار کردن
clamped
U
مهار کردن
chucking
U
مهار کردن
clamping
U
مهار کردن
chucks
U
مهار کردن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
chucking automatic
U
مهار کردن خودکار
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bindings
U
مهار کردن بار در روی پالت
binding
U
مهار کردن بار در روی پالت
strings attached
<idiom>
U
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
controlling
U
کنترل کردن مهار کردن
control
U
کنترل کردن مهار کردن
controls
U
کنترل کردن مهار کردن
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
controlling
U
مهار
chucking
U
مهار
bearing rein
U
مهار
control
U
مهار
belaying pin
U
مهار
frenum
U
مهار
halters
U
مهار
span
U
مهار
spanned
U
مهار
spanning
U
مهار
unbridle
U
بی مهار
spans
U
مهار
restraint
U
مهار
make fast
U
مهار
guy
U
مهار
bond
U
مهار
restraints
U
مهار
guys
U
مهار
anchorage
U
مهار
anchors
U
مهار
guide rope
U
مهار
anchoring
U
مهار
anchor
U
مهار
anchorages
U
مهار
controls
U
مهار
halter
U
مهار
braced
U
مهار
chainage
U
مهار
brace
U
مهار
controlled
U
مهار شده
anchor pole
U
دیرک مهار
anchor rod
U
میل مهار
sagrod
U
مهار عرضی
sag rod
U
مهار عرضی
tractable
U
سست مهار
wiring harness
U
مهار سیم
cross brace
U
مهار عرضی
bridle
U
مهار ناو
bridle
U
زنجیر مهار
bridled
U
مهار ناو
knee-brace
U
مهار زانویی
bridled
U
زنجیر مهار
daedman
U
مهار وزنی
bridles
U
مهار ناو
martingale
U
مهار جلو
arresting sheave
U
پل مهار هواپیما
ball control
U
مهار توپ
restrained
U
مهار شده
mooring swivel
U
مدور مهار
prony brake
U
مهار پرونی
raker
U
تیر مهار
mooring ring
U
حلقه مهار
mooring pendant
U
سیم مهار
mooring line
U
سیم مهار
angle-tie
U
مهار قطری
angle-tie
U
مهار گوشه
bollard
U
تیر مهار
tie rod
U
میل مهار
mooring buoy
U
بویه مهار
drogue
U
مهار چتری
bridles
U
زنجیر مهار
stayband
U
حلقه مهار
knee brace
U
مهار زانوئی
topping lift
U
مهار بالایی
stay
U
تکیه مهار
bollard
U
میله مهار
gripping jaw
U
فک مهار کننده
mooring rope
U
طناب مهار
uncontrolled
U
مهار نشده
electrical shant
U
مهار برقی
foot trap
U
مهار توپ با کف پا
bridling
U
زنجیر مهار
bollards
U
میله مهار
bridling
U
مهار ناو
tawie
U
سست مهار
holdfast
U
مهار گیر
span wire
U
سیم مهار
stayed
U
تکیه مهار
guy wire
U
سیم مهار
barricading
U
مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting complex
U
وسایل مهار هواپیما
clamps
U
مهار گیره عقربک
mooring line
U
طناب مهار مین
aircraft arresting
U
دستگاه مهار هواپیما
tie down
U
مهار هواپیما یا کشتی
barricades
U
مهار هواپیما سد جاده
barricade
U
مهار هواپیما سد جاده
escalates
U
از مهار خارج شدن
mooring swivel
U
خودگر مهار مین
escalated
U
از مهار خارج شدن
escalate
U
از مهار خارج شدن
clamping
U
مهار گیره عقربک
escalating
U
از مهار خارج شدن
buoy pendant
U
زنجیر مهار بویه
aircraft arrestment
U
عملیات مهار هواپیما
clamped
U
مهار گیره عقربک
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
clamping fixture
U
گیره مهار کننده
barricaded
U
مهار هواپیما سد جاده
clamp
U
مهار گیره عقربک
forward bow spring
U
طناب مهار کشتی
leg trap
U
مهار توپ با ساق پا
anchored filament
U
افروزه مهار شده
aircraft arresting hook
U
قلاب مهار هواپیما
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
moorage
U
محل مهار کشتی
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
arresting system payout
U
بازده سیستم مهار هواپیما
afterbow
U
طناب مهار سینه ناو
arresting net stanchion
U
قلاب تور مهار هواپیما
clamping jaw
U
فکهای مهار کننده گیره
dragging-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
arresting sheave
U
ریل و سرسره مهار هواپیما
headfast
U
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
shifts
U
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
uncleat
U
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
shift
U
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
hook cable
U
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifted
U
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking
U
مهار بار روی وسیله ترابری
smothers
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
arresting system purchase element
U
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
smothered
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay
U
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
lied
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
fender
U
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point
U
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
slings
U
بند مهار بند قلاب
slinging
U
بند مهار بند قلاب
sling
U
بند مهار بند قلاب
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com