Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
binding
U
مهار کردن بار در روی پالت
bindings
U
مهار کردن بار در روی پالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flat pallet
U
پالت کف هواپیما یا کشتی پالت صاف پالت کف صاف
tie
U
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
U
متصل کردن مهار کردن مهار
pallets
U
پالت
pallete
U
پالت
pallet
U
پالت
deck board
U
کف پالت
pallet
U
پالت
clamp
U
مهار کردن
clamped
U
مهار کردن
clamping
U
مهار کردن
chucks
U
مهار کردن
clamps
U
مهار کردن
chuck
U
مهار کردن
chucked
U
مهار کردن
chucking
U
مهار کردن
box palet
U
پالت جعبهای
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
chucking automatic
U
مهار کردن خودکار
palletized
U
پالت بندی شده
pallette
U
لوحه ارایش پالت
palletetisation
U
بصورت پالت دراوردن
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
air delivery platform
U
پالت مخصوص بارریزی هوایی
box palet
U
پالت مکعب مستطیل شکل
deck board
U
کف یا رویه پالت حمل مهمات
stanchion
U
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
strings attached
<idiom>
U
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
control
U
کنترل کردن مهار کردن
controlling
U
کنترل کردن مهار کردن
controls
U
کنترل کردن مهار کردن
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
control
U
مهار
controlling
U
مهار
anchor
U
مهار
chainage
U
مهار
controls
U
مهار
anchorage
U
مهار
guys
U
مهار
anchoring
U
مهار
guy
U
مهار
anchors
U
مهار
bond
U
مهار
anchorages
U
مهار
spanning
U
مهار
bearing rein
U
مهار
brace
U
مهار
make fast
U
مهار
chucking
U
مهار
spans
U
مهار
span
U
مهار
spanned
U
مهار
restraint
U
مهار
braced
U
مهار
guide rope
U
مهار
unbridle
U
بی مهار
belaying pin
U
مهار
frenum
U
مهار
halter
U
مهار
halters
U
مهار
restraints
U
مهار
mooring line
U
سیم مهار
mooring rope
U
طناب مهار
mooring pendant
U
سیم مهار
bollard
U
تیر مهار
mooring buoy
U
بویه مهار
span wire
U
سیم مهار
knee brace
U
مهار زانوئی
stayband
U
حلقه مهار
tawie
U
سست مهار
angle-tie
U
مهار گوشه
martingale
U
مهار جلو
tie rod
U
میل مهار
mooring ring
U
حلقه مهار
mooring swivel
U
مدور مهار
electrical shant
U
مهار برقی
guy wire
U
سیم مهار
sag rod
U
مهار عرضی
controlled
U
مهار شده
prony brake
U
مهار پرونی
wiring harness
U
مهار سیم
foot trap
U
مهار توپ با کف پا
uncontrolled
U
مهار نشده
sagrod
U
مهار عرضی
drogue
U
مهار چتری
stayed
U
تکیه مهار
angle-tie
U
مهار قطری
stay
U
تکیه مهار
gripping jaw
U
فک مهار کننده
topping lift
U
مهار بالایی
bollard
U
میله مهار
holdfast
U
مهار گیر
bollards
U
میله مهار
raker
U
تیر مهار
ball control
U
مهار توپ
bridle
U
مهار ناو
bridles
U
مهار ناو
knee-brace
U
مهار زانویی
bridles
U
زنجیر مهار
cross brace
U
مهار عرضی
restrained
U
مهار شده
arresting sheave
U
پل مهار هواپیما
daedman
U
مهار وزنی
bridle
U
زنجیر مهار
anchor pole
U
دیرک مهار
bridling
U
مهار ناو
bridled
U
زنجیر مهار
bridling
U
زنجیر مهار
anchor rod
U
میل مهار
bridled
U
مهار ناو
tractable
U
سست مهار
clamping fixture
U
گیره مهار کننده
moorage
U
محل مهار کشتی
barricaded
U
مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting hook
U
قلاب مهار هواپیما
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
buoy pendant
U
زنجیر مهار بویه
anchored filament
U
افروزه مهار شده
clamps
U
مهار گیره عقربک
clamping
U
مهار گیره عقربک
mooring swivel
U
خودگر مهار مین
clamped
U
مهار گیره عقربک
clamp
U
مهار گیره عقربک
forward bow spring
U
طناب مهار کشتی
barricading
U
مهار هواپیما سد جاده
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
escalating
U
از مهار خارج شدن
barricade
U
مهار هواپیما سد جاده
aircraft arrestment
U
عملیات مهار هواپیما
tie down
U
مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arresting
U
دستگاه مهار هواپیما
barricades
U
مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting complex
U
وسایل مهار هواپیما
leg trap
U
مهار توپ با ساق پا
escalated
U
از مهار خارج شدن
escalates
U
از مهار خارج شدن
escalate
U
از مهار خارج شدن
mooring line
U
طناب مهار مین
dragon-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
clamping jaw
U
فکهای مهار کننده گیره
arresting system payout
U
بازده سیستم مهار هواپیما
arresting net stanchion
U
قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave
U
ریل و سرسره مهار هواپیما
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
dragging-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
afterbow
U
طناب مهار سینه ناو
uncleat
U
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
shift
U
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking
U
مهار بار روی وسیله ترابری
hook cable
U
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
headfast
U
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
shifts
U
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifted
U
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
smothers
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
arresting system purchase element
U
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
smother
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay
U
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
smothered
U
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
lie
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lies
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
fender
U
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point
U
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
sling
U
بند مهار بند قلاب
slinging
U
بند مهار بند قلاب
slings
U
بند مهار بند قلاب
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com