English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
coincidence function U پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
Friday U جمعه
Fridays U جمعه
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
friday prayer U نماز جمعه
before friday U قبل از جمعه
Fri U مخفف جمعه
friday prayer leader U امام جمعه
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
as poor as a church mouse U مثل گدای شب جمعه [فقیر]
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
Good Friday U جمعه قبل از عید پاک
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like ... من ... را میخواهم.
Thank God it's Friday! [TGIF] U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
i am in a hurry for it U زود میخواهم
iam inclined to think U میخواهم بگویم
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
i beg leave to say U اجازه میخواهم بگویم
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
I will be staying a month U من میخواهم یک ماه بمانم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
i want you to go U میخواهم شما بروید
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
themselves [for their part] <adv.> U از طرف آنها
on their part <adv.> U از طرف آنها
for their part <adv.> U از طرف آنها
rules U وعملیات روی آنها
in such a way as to enable them U به طوری که آنها بتوانند
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
channeled U یچ کردن بین آنها
Send them in two at a time . U آنها رادو تا دوتابفرست تو
channelled U یچ کردن بین آنها
channels U یچ کردن بین آنها
channeling U یچ کردن بین آنها
channel U یچ کردن بین آنها
description U لیست داده ها و خصوصیات آنها
descriptions U لیست داده ها و خصوصیات آنها
When will they be ready? U چه وقت آنها حاضر میشود؟
They cannot hold a candle to him . U سگش می ارزد بهمه آنها
They were all alike. U همه آنها یکی بودند.
They became estranged . They fell out . U میانه آنها بهم خورد
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
keep these separate from those. U اینها را از آنها جدا نگاهدار
BCC U و لیست آنها را نشان نمیدهد
They gave me permission by way of an exception ... U آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
They held me culpable for the accident. U آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
microcomputing U مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها
double vault U [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
downsize U که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
They were all either kI'lled ou taken prisoners . U همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
catalogue U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogued U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogues U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloguing U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloging U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloged U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
list U لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
Their names are as follows . U اسامی آنها بقرار زیر است
catalogs U لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
They were devastated by the news. U این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
byte U که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
chronological order U ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
There they were in all their finery. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
Bantu U وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها
I cant see much difference in them. U فرق زیادی بین آنها نمی بینم
Nothing was said between them. U هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
hash U لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
bytes U که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
reference U لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
references U لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
schematic U نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
point U که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
signaled U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
job U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
signal U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
jobs U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
reads U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
read U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
signalled U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
range U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
optical U و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
ranged U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranges U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passed U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
Theyre twins and it is impossible to know one from the other . U آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
edit U ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
linkage U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
hash U لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
edited U ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
cross reference generator U متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
Their eyes met. U آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
FAQ U الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
fraud U پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
frauds U پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
It is all over between them . They are thru with each other . U بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
trap U نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
c U استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
priorities U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupting U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupts U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
peg U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
changed U چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
changes U چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
hoppers U وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
changing U چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
hopper U وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
interrupt U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
doubled up U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
paging U که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
conversion U لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions U لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
change U چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
bind U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
binds U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
lap U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
activities U تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
names U لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
name U لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
statements U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com