English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
individual U منحصر بفرد متعلق بفرد
individuals U منحصر بفرد متعلق بفرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sole U منحصر بفرد
uniquely U منحصر بفرد
unique U منحصر بفرد
particular U تک منحصر بفرد
soles U منحصر بفرد
unique solution U راه حل منحصر بفرد
single value U ارزش منحصر بفرد
sole representative U نماینده منحصر بفرد
unique solution U جواب منحصر بفرد
sole agent U نماینده منحصر بفرد
exclusive U منحصر بفرد گران
sole offspring U فرزند منحصر بفرد
suigeneris U اختصاصی منحصر بفرد
monotypic U دارای نوع منحصر بفرد
singleton U یک سطرشعر یا بند منحصر بفرد
phoenix U مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
phoenixes U مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
handlers U برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handler U برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
ones U منحصر
one U منحصر
straightlaced U منحصر
limited U منحصر
straitlaced U منحصر
limitary U منحصر
limit U منحصر کردن
singularity U منحصر بفردی
singular U منحصر بفردی
exclusive U منحصر به فرد
sole owner U مالک منحصر
nonpar <adj.> U منحصر بفردی
thereof=of that U متعلق به ان
dependent U متعلق
thereof U متعلق به ان
anaclitic U متعلق به
appurtenant U متعلق
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
He's one of a kind. U او [مرد] آدمی منحصر به فرد است.
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
chromic U متعلق به کرومیوم
hereof U متعلق باین
adamic U متعلق به ادم
conventual U متعلق بخانقاه
alary U متعلق به بال
arcadian U متعلق به ارکاد
hempen U متعلق به شاهدانه
hypnic U متعلق بخواب
bridal U متعلق بعروس
attached U مربوط متعلق
heraldic U متعلق به منادی
therof U متعلق بان
our U متعلق بما
my U متعلق بمن
subscriber's line U خط متعلق به مشترک
cyclones U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclone U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
current expenditure U هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
ci devant U متعلق بدوره سابق
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
archiepiscopal U متعلق به اسقف بزرگ
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
It belongs to him personally. U متعلق بشخص اوست
then U متعلق بان زمان
acromial U متعلق بنوک شانه
oversea U متعلق بماوراء دریاها
alar U متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
epigraphical U سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
hostile U متعلق به دشمن خصومت امیز
proprietary U متعلق به ملاک وابسته به مالک
accipitrine U متعلق به مرغان شکاری بازمانند
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
stablemate U اسب مسابقه متعلق به یک گروه
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
epigraphic U سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
this house belong tome U این خانه متعلق بمن است
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
domain U اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains U اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
quicquid plantatur solo , solo cedit U منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
no man's land U سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
libraries U مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
transmarine U واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
commonest U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
library U مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
extra atmospheric U متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
preatorian U وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain store U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
kame U تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
restricts U منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restrict U منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restricting U منحصر کردن دچار تضییقات کردن
neotropical U متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
confining U محدود کردن منحصر کردن
confine U محدود کردن منحصر کردن
Medici Mamluk rug U قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
your U مربوط به شما متعلق به شما
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
unique U فرد منحصر به فرد
uniquely U فرد منحصر به فرد
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com