Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
freeze
U
منجمد شدن
freezes
U
منجمد شدن
glaciate
U
منجمد شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
frozen
U
منجمد یا یخ زده
frigid
U
منجمد
glacial
U
منجمد
froze
U
منجمد شد
ice
U
منجمد کردن
solid
U
منجمد سخت
solids
U
منجمد سخت
congeal
U
بستن منجمد شدن
congeal
U
منجمد شدن یا کردن
congealed
U
بستن منجمد شدن
congealed
U
منجمد شدن یا کردن
congealing
U
بستن منجمد شدن
congealing
U
منجمد شدن یا کردن
congeals
U
بستن منجمد شدن
congeals
U
منجمد شدن یا کردن
curdle
U
دلمه شدن منجمد کردن
curdled
U
دلمه شدن منجمد کردن
curdles
U
دلمه شدن منجمد کردن
curdling
U
دلمه شدن منجمد کردن
frost
U
شبنم منجمد
frosts
U
شبنم منجمد
permafrost
U
لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
jellied
U
منجمد
congelation
U
چیز منجمد
frozen wages
U
مزدهای غیرقابل تغییر مزدهای منجمد
intrapermafrost water
U
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
jell
U
منجمد کردن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
mallemuck
U
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
regelate
U
دوباره بهم منجمد شدن
rimy
U
منجمد
suprapermafrost
U
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com