English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
annexed U ملحق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
run into <idiom> U ملحق شدن
tie up <idiom> U ملحق شدن
affected [added] <adj.> <past-p.> U ملحق شده
affixed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
annexed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
attached <adj.> <past-p.> U ملحق شده
attributed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
enclosed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
link U الحاق ملحق
join U به هم ملحق شدن یا کردن
joined U به هم ملحق شدن یا کردن
joins U به هم ملحق شدن یا کردن
link U ملحق شدن دو یکان
assist U موافبت کردن ملحق شدن
assists U موافبت کردن ملحق شدن
wade into <idiom> U ملحق شدن بر،حمله کردن
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
throw in one's lot with <idiom> U ملحق شدن ،شرکت درچیزی
to go in with U ملحق شدن با موافقت کردن با
chime in <idiom> U ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
assisting U موافبت کردن ملحق شدن
try out for <idiom> U قصد شرکت یا ملحق شدن درتیمی
formate U بستون یادسته هواپیما ملحق شدن
combine U ملحق شدن متحد شدن
combines U ملحق شدن متحد شدن
combining U ملحق شدن متحد شدن
to join company with somebody U به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com