Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
see
U
مقر یا حوزه اسقفی
sees
U
مقر یا حوزه اسقفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
period of concentration
U
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
bishopric
U
اسقفی
prelatism
U
اسقفی
episcopate
U
رتبه اسقفی
diocesan
U
جزوحوزه اسقفی
bishopric
U
مقام اسقفی
prelacy
U
مقام اسقفی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
crozier
U
عصای اسقفی یاکشیشی
mitering
U
انتصاب بمقام اسقفی
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
mitring
U
انتصاب بمقام اسقفی
crosier
U
عصای اسقفی یاکشیشی
cathedratic
U
وابسته بکرسی بامقام اسقفی
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
pontify
U
سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
pastoralism
U
روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
pontificalia
U
جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
pontificate
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificates
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificating
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificated
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontifical
U
وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
prelatess
U
زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
circuity
U
حوزه
spheres
U
حوزه
ranges
U
حوزه
aquifer
U
حوزه
ambit
U
حوزه
sphere
U
حوزه
extent
U
حوزه
departments
U
حوزه
department
U
حوزه
presidency
U
حوزه
district
U
حوزه
jurisdication
U
حوزه
ranged
U
حوزه
realm
U
حوزه
zones
U
حوزه
zone
U
حوزه
realms
U
حوزه
areas
U
حوزه
domains
U
حوزه
area
U
حوزه
domain
U
حوزه
scope
U
حوزه
districts
U
حوزه
field
U
حوزه
zero field
U
بی حوزه
basins
U
حوزه
fielded
U
حوزه
range
U
حوزه
precincts
U
حوزه
fields
U
حوزه
precinct
U
حوزه
basin
U
حوزه
drainge area
U
حوزه زهکشی
ground water basin
U
حوزه اب زیرزمینی
drainage basin
U
حوزه زهکش
chapelry
U
حوزه کلیسا
span of control
U
حوزه نظارت
drainage area
U
حوزه ابخیز
seepage area
U
حوزه تراوش
test bay
U
حوزه ازمایش
prefecture
U
حوزه اداری
kingdom
U
حوزه اقتدار
judicature
U
حوزه قضایی
induction field
U
حوزه القائی
image field
U
حوزه تصویر
free field
U
حوزه ازاد
f.of operations
U
حوزه عملیات
scope of coverage
U
حوزه عمل
module
U
حوزه گنجایش
circles
U
محفل حوزه
circuit
U
جریان حوزه
circle
U
محفل حوزه
electorates
U
حوزه انتخابیه
circuits
U
جریان حوزه
electorate
U
حوزه انتخابیه
constituency
U
حوزه انتخابیه
constituency
U
حوزه انتخاباتی
constituencies
U
حوزه انتخابیه
constituencies
U
حوزه انتخاباتی
domain
U
حوزه دایره
domains
U
حوزه دایره
modules
U
حوزه گنجایش
circling
U
محفل حوزه
circuit
U
حوزه قضائی
magnetic field
U
حوزه مغناطیسی
circled
U
محفل حوزه
catchment area
U
حوزه ابریز
precincts
U
بخش حوزه
apanage
U
حوزه درامداتفاقی
precinct
U
بخش حوزه
departments
U
حوزه کمیته
department
U
حوزه کمیته
scope
U
قلمرو حوزه
catchment areas
U
حوزه ابریز
magnetic fields
U
حوزه مغناطیسی
circuits
U
حوزه قضائی
princedom
U
حوزه حکومت شاهزاده
polled
U
حوزه رای گیری
basin
U
حوزه رودخانه ابگیر
catchment area
U
حوزه ابخیز ابگیر
circuit
U
حوزه صلاحیت دادگاه
polls
U
حوزه رای گیری
basins
U
حوزه رودخانه ابگیر
catchment areas
U
حوزه ابخیز ابگیر
circuits
U
حوزه صلاحیت دادگاه
compass
U
حدود وثغور حوزه
poll
U
حوزه رای گیری
bolson
U
حوزه ابریز بسته
flooding area
U
حوزه سیل گیر
venue
U
حوزه صلاحیت دادگاه
constituency
U
هیات موکلان یک حوزه
venues
U
حوزه صلاحیت دادگاه
active zone of well
U
حوزه فعال چاه
coil field
U
حوزه سیم پیچ
basin area
U
حوزه ابریز رودخانه
blind drainage area
U
حوزه ابریز بسته
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
catchment
U
حوزه ابریز مرزی
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
magnetic deflection
U
انحراف در حوزه مغناطیسی
military area
U
حوزه جغرافیایی نظامی
constituencies
U
هیات موکلان یک حوزه
flashing
U
کاهش حوزه مغناطیسی
pontificates
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
plural vote
U
رای یک تن در چند حوزه انتخابی
to come within the scope of the law
U
در حوزه عمل قانون بودن
runoff
U
جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
degaussing
U
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
vicariate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicarate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
rain discharge
U
حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise
U
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com