Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
makeweight
U
مقدار کمبودی که باید به وزن چیزی اضافه شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Do I have to pay a supplement?
U
آیا من چیزی اضافه باید پرداخت کنم؟
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
increments
U
مقدار عدد اضافه شده به ثبات
increment
U
مقدار عدد اضافه شده به ثبات
establishes
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
reserve
U
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving
U
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
U
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
legal reserves
U
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
offsetting
U
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset
U
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
put in
<idiom>
U
اضافه چیزی که قبلا گفته شد
shore up
<idiom>
U
اضافه کردن چیزی که ضعیف است
superimpose
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposing
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
in a way
<idiom>
U
به مقدار از چیزی
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
discloses
U
یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclose
U
یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing
U
یات چیزی که باید مخفی می ماند
pours
U
مقدار ریزپ چیزی
minimum
U
کوچکترین مقدار چیزی
excess
U
مقدار زیادی از چیزی
poured
U
مقدار ریزپ چیزی
pour
U
مقدار ریزپ چیزی
excesses
U
مقدار زیادی از چیزی
pouring
U
مقدار ریزپ چیزی
give or take
<idiom>
U
از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
usenet
U
که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
yardage
U
میزان و مقدار چیزی بحسب یارد
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
footage
U
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
segment
U
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
segments
U
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
to reinvent the wheel
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
trap
U
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
special
<adj.>
U
اضافه
plusage
U
اضافه
extra-
U
اضافه
spare
U
اضافه
spared
U
اضافه
addition
U
اضافه
additions
U
اضافه
plussage
U
اضافه
extra
U
اضافه
overplus
U
اضافه
extra
<adj.>
U
اضافه
increscent
U
اضافه
extras
U
اضافه
increase
U
اضافه
increased
U
اضافه
surpluses
U
اضافه
surplus
U
اضافه
increases
U
اضافه
in addition to
<prep.>
U
به اضافه
excesses
U
اضافه
augmentation
U
اضافه
in a. to
U
به اضافه
excess
U
اضافه
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
superimposable
U
قابل اضافه
genitive
U
حالت اضافه
further
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
overtime
U
اضافه کاری
overcharges
U
اضافه هزینه
furthermore
<adv.>
U
اضافه بر این
additionally
<adv.>
U
اضافه بر این
in addition
<adv.>
U
اضافه بر این
over and above
<adv.>
U
اضافه بر این
on top of this
<adv.>
U
اضافه بر این
overcharging
U
اضافه هزینه
moreover
<adv.>
U
اضافه بر این
what is more
<adv.>
U
اضافه بر این
also
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
beyond that
<adv.>
U
اضافه بر این
overtime
U
اضافه کار
accessing
U
الحاق اضافه
accesses
U
الحاق اضافه
on top of that
<adv.>
U
اضافه بر این
access
U
الحاق اضافه
aside from that
<adv.>
U
اضافه بر این
imburse
U
اضافه کردن
possessive
U
حالت اضافه
possessives
U
حالت اضافه
accessed
U
الحاق اضافه
forby
<adv.>
U
اضافه بر این
overcharge
U
اضافه هزینه
surtax
U
اضافه مالیات
overcharged
U
اضافه هزینه
besides
<adv.>
U
اضافه بر این
superimposable
U
اضافه شدنی
on to
<adv.>
U
اضافه بر این
premiums
U
اضافه ارزش
add
U
اضافه کردن
budget surplus
U
اضافه بودجه
overloads
U
اضافه فرفیت
overloads
U
اضافه بار
overloaded
U
اضافه فرفیت
over load
U
اضافه بار
overloaded
U
اضافه بار
excesses
U
اضافه مازاد
excess
U
اضافه مازاد
adding
U
اضافه کردن
adds
U
اضافه کردن
overproduction
U
اضافه تولید
eke
U
اضافه کردن بر
surcharge
U
اضافه بها
surcharge
U
اضافه بار
surcharges
U
اضافه بها
surcharges
U
اضافه بار
overvoltage
U
اضافه ولتاژ
overtimer
U
اضافه کار کن
overdraft
U
اضافه برداشت
overpotential
U
اضافه ولتاژ
confession and avoidance
U
به ان اضافه میکند
overdrafts
U
اضافه برداشت
subjoin
U
اضافه کردن
append
U
اضافه کردن
add
U
اضافه کردن
overload
U
اضافه فرفیت
per
U
حروف اضافه
step up
U
اضافه کردن
exeed
U
اضافه شدن از
overpopulation
U
اضافه جمعیت
affixed
U
اضافه نمودن
affix
U
اضافه نمودن
overshoots
U
اضافه جهش
overshooting
U
اضافه جهش
overloading
U
بارگذاری اضافه
overshoot
U
اضافه جهش
prepositions
U
حرف اضافه
preposition
U
حرف اضافه
gen
U
حالت اضافه
added
U
اضافه شده
salary increase
U
اضافه حقوق
overloading
U
اضافه بارگذاری
affixing
U
اضافه نمودن
added to that
U
اضافه بران
excess price
U
اضافه قیمت
overloading
U
اضافه فرفیت
affixes
U
اضافه نمودن
widening
U
اضافه پهنا
excess luggage
U
اضافه بار
margin product
U
اضافه محصول
service charge
U
اضافه کار
overloading
U
اضافه بار
overload
U
اضافه بار
premium
U
اضافه ارزش
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
queries
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queried
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com