Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
orientate
U
اشناسازی
orientates
U
اشناسازی
orientating
U
اشناسازی
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
reference
U
معرفی
representation
U
معرفی
presentations
U
معرفی
presentation
U
معرفی
reclame
U
معرفی
designation
U
معرفی
designations
U
معرفی
representations
U
معرفی
bring forward
U
معرفی کردن
introduce
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
recommending
U
معرفی کردن
presentable
U
شایان معرفی
designative
U
معرفی کننده
presents
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
recommend
U
معرفی کردن
introducing
U
معرفی کردن
letter
U
معرفی نامه
nuncupatory
U
معرفی کننده
introduction
U
معارفه معرفی
introductions
U
معارفه معرفی
speak well for
U
معرفی کردن
letters
U
معرفی نامه
insets
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
nominator
U
معرفی کننده
representer
U
معرفی کننده
representations
U
معرفی کردن
letter of reference
U
معرفی نامه
nominate
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
presentee
U
معرفی شده
representation
U
معرفی کردن
letter of introduction
U
معرفی نامه
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
report
U
معرفی کردن خود
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
reports
U
معرفی کردن خود
presentably
U
بطور قابل معرفی
preconize
U
بعموم معرفی کردن
reported
U
معرفی کردن خود
letterman
U
دارنده معرفی نامه
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
social credit
U
تصادی معرفی شده است
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
names
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
Type cable
U
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
name
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
toastmasters
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
toastmaster
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
polar
U
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
category wiring
U
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
ccitt
U
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distorts
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
anchor cell
U
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
distort
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
password
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
wand
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
description
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
DCA
U
قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
descriptions
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
cons
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
postbyte
U
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
formmal
U
رسمی
orthodox
U
رسمی
formal
U
رسمی
solemn
U
رسمی
official
U
رسمی
institutional
U
رسمی
protested
U
واخواست رسمی
nonformal
U
غیر رسمی
protested
U
اعتراض رسمی
insignia
U
مدال رسمی
protest
U
اعتراض رسمی
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
protest
U
واخواست رسمی
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
protesting
U
واخواست رسمی
insignia
U
نشان رسمی
protests
U
اعتراض رسمی
official
U
عالیرتبه رسمی
careers
U
دوره رسمی
protests
U
واخواست رسمی
careering
U
دوره رسمی
careered
U
دوره رسمی
official
U
موثق و رسمی
public submission
U
مناقصه رسمی
career
U
دوره رسمی
prothonotary
U
سردفتراسناد رسمی
noterial document
U
سند رسمی
protesting
U
اعتراض رسمی
formal education
U
اموزش رسمی
official document
U
سند رسمی
hansard
U
مذاکرات رسمی
official rate
U
نرخ رسمی
contracts under seal
U
عقد رسمی
official receipt
U
رسید رسمی
official prices
U
قیمتهای رسمی
official channels
U
مجاری رسمی
communique
U
ابلاغ رسمی
insigne
U
نشان رسمی
dress suit
U
لباس رسمی شب
official religion
U
دین رسمی
officialize
U
رسمی کردن
officiously
U
بطورغیر رسمی
formal review
U
سان رسمی
formal group
U
گروه رسمی
formal accountability
U
ذیحسابی رسمی
extra official
U
غیر رسمی
driss uniform
U
لباس رسمی
dress uniform
U
انیفرم رسمی
cognizance
U
اخطار رسمی
insigne
U
مدال رسمی
bonspiel
U
مسابقه رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com