Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bowling average
U
معدل امتیاز بازیگربولینگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
composite average
U
معدل امتیاز بازیگر بولینگ
bowler
U
بازیگربولینگ
bowlers
U
بازیگربولینگ
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
averaging
U
معدل
average
U
معدل
averages
U
معدل
averaged
U
معدل
meanest
U
معدل
norms
U
معدل
norm
U
معدل
medium
U
معدل
mean
U
معدل
meaner
U
معدل
mediums
U
معدل
celestial equator
U
معدل النهار
flywheel
U
چرخ معدل
standard error
U
خطای معدل
averaging
U
معدل میانگین
averaging
U
معدل گرفتن
averages
U
معدل میانگین
averages
U
معدل گرفتن
scored
U
نشان معدل
flywheels
U
چرخ معدل
score
U
نشان معدل
average
U
معدل گرفتن
average
U
معدل میانگین
averaged
U
معدل میانگین
scores
U
نشان معدل
averaged
U
معدل گرفتن
meanest
U
معدل معنی دادن
equatorial mounting
U
استقرار معدل النهاری
average costs
U
معدل هزینه کل محصولات
lower water datum
U
معدل پس رفت اب دریا
mean
U
معدل معنی دادن
meaner
U
معدل معنی دادن
f
U
معدل یک هزارم یک میلینیوم میلیون
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
rectums
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
ad
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
franchise
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
point
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
franchises
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
act of grace
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
runs
U
یک امتیاز
concession
U
امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
priviege
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
concessions
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
upper hand
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
score
U
امتیاز
go-ahead
U
امتیاز برتر
precedence
U
امتیاز سابقه
worst
U
امتیاز اوردن
worst-
U
امتیاز اوردن
foot score line
خط امتیاز انتهایی
win on points
U
پیروزی با امتیاز
love
U
امتیاز صفر
loved
U
امتیاز صفر
loves
U
امتیاز صفر
patenting
U
امتیاز نامه
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
patent
U
امتیاز نامه
patented
U
امتیاز نامه
decision
U
برنده با امتیاز
game point
U
امتیاز پایانی
privileged
U
امتیاز دار
insurance
U
امتیاز مطمئن
privileged
U
دارای امتیاز
awarding of points
U
امتیاز دادن
patents
U
امتیاز نامه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
decisions
U
برنده با امتیاز
set point
U
اخرین امتیاز
chalk up
U
کسب امتیاز
odd
U
امتیاز دادن
converting
U
امتیاز گرفتن
preferential
U
امتیاز دهنده
score sheet
U
برگ امتیاز
oddest
U
امتیاز دادن
match points
U
اخرین امتیاز
match point
U
اخرین امتیاز
grantee
U
صاحب امتیاز
law of advantage
U
قانون امتیاز
precedency
U
امتیاز سابقه
field privilege
U
امتیاز فیلد
headstart
U
امتیاز در شروع
convert
U
امتیاز گرفتن
converted
U
امتیاز گرفتن
converts
U
امتیاز گرفتن
odder
U
امتیاز دادن
ace
U
امتیاز سرویس
aces
U
امتیاز سرویس
double figures
U
امتیاز دو رقمی
licence owner
U
صاحب امتیاز
concessionary
U
صاحب امتیاز
concessionaire
U
صاحب امتیاز
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
concession deed
U
امتیاز نامه
scoreless
U
بدون امتیاز
maritime lien
U
امتیاز دریایی
differentia
U
وجه امتیاز
outpoint
U
برنده با امتیاز
concessioner
U
صاحب امتیاز
loss on points
U
باخت با امتیاز
perfect score
U
امتیاز کامل
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
perfect game
U
باحداکثر 003 امتیاز
software license
U
امتیاز نرم افزار
indult
U
اجازه نامه امتیاز
point
U
درجه امتیاز بازی
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
count
U
تعداد امتیاز توپزن
set point
U
اخرین امتیاز بازی
scoring key
U
[کلید امتیاز دهی]
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
prerogatives
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
prerogative
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
To keep the score.
U
حساب امتیاز رانگاهداشتن
To gain an advantage.
U
کسب امتیاز کردن
brassage
U
حق امتیاز سکه زدن
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
To score points.
U
امتیاز آوردن ( ورزش )
double bogey
U
دوبار کسب امتیاز
wining by deukjoom
U
برد تکواندو با امتیاز
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
in the hole
<idiom>
U
امتیاز پایین صفر
bowled for a duck
U
باختن بازیگر بی امتیاز
equaliser
U
امتیاز مساوی کننده
oddsmaker
U
تعیین کننده امتیاز
home court advantage
U
امتیاز بازی در خانه
high run
U
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
deciding
U
امتیاز سرنوشت ساز
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
service ace
U
امتیاز سرویس تنیس
licensee
U
صاحب جواز یا امتیاز
fifteen
U
نخستین امتیاز گیم
thirties
U
دومین امتیاز گیم
thirty
U
دومین امتیاز گیم
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
down
U
عقب افتادن در امتیاز
patents
U
دارای حق امتیاز امتیازی
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
patenting
U
دارای حق امتیاز امتیازی
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com