English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
definitive hospitalization U سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism U عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
he received a fire treatment U معالجه شد
treatments U معالجه
treatment U معالجه
medical treatment U معالجه
medical U معالجه
therapy U معالجه
healing U معالجه
electropathy U معالجه برقی
malpractices U معالجه غلط
iatraliptics U معالجه بامالش
emergency treatment U معالجه اضطراری
heliotherapy U معالجه با افتاب
balneotherapy U معالجه باشستشو
climatotherapy U معالجه با اب وهوا
emergency treatment U معالجه اورژانس
edermical meducation U معالجه جلدی
trichopathy U معالجه ناخوشیهای مو
treament U سلوک معالجه
malpractice U معالجه غلط
pretreatment U معالجه قبلی
psychopathy U معالجه روانی
radium therapy U معالجه بارادیوم
medicable U قابل معالجه
rest cure U معالجه با استراحت
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
chiropody U فن معالجه ودرمان امراض پا
psychiatry U معالجه ناخوشیهای دماغی
pretreat U قبلا معالجه کردن
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
faradism U معالجه باجریان برق
faradization U معالجه باجریان برق
orthopathy U معالجه بدون دارو
self treatment U معالجه پیش خود
pedicures U معالجه امراض دست وپا
pedicure U معالجه امراض دست وپا
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
chronic dose U دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
self treatment U معالجه بدون کمک نسخه
physicotherapy U معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
aromatherapy U معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
correctional treatment U روش معالجه از راه اصلاح رفتار
oxygen tent U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tents U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
helleborism U معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
mechanical U مکانیکی
gadgets U مکانیکی
mechnical U مکانیکی
gadget U مکانیکی
automaton U ادم مکانیکی
shoveled U بیل مکانیکی
mechanicalness U خاصیت مکانیکی
shoveling U بیل مکانیکی
shovelled U بیل مکانیکی
dashpot U خفه کن مکانیکی
mechanician U هنرور مکانیکی
shovelling U بیل مکانیکی
mechanically U بطور مکانیکی
shovels U بیل مکانیکی
crane shovel U بیل مکانیکی
dynamic viscosity U گرانروی مکانیکی
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
shovel U بیل مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
forklift track U بیل مکانیکی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
grab crane U بیل مکانیکی
grab bucket U بیل مکانیکی
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
contact mine U مین مکانیکی
automatons U ادم مکانیکی
mechanic U هنرور مکانیکی
robot U ادم مکانیکی
robots U ادم مکانیکی
absolute viscosity U گرانروی مکانیکی
mechanisms U اجزاء مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
bucket U بیل مکانیکی
actuator U عملگر مکانیکی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
ultrasonic U نوسانات مکانیکی
buckets U بیل مکانیکی
power shovel U بیل مکانیکی
elision U باقوه مکانیکی شکستن
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
motors U منبع نیروی مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
mechanical analysis U تجزیه مکانیکی خاک
motored U منبع نیروی مکانیکی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
fan blower U بادزن مکانیکی یاماشینی
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
booming U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boom U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
static equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
mechanical equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
shovelful U حجم و اندازه بیل مکانیکی
boomed U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
rocker shovel U بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
workbenches U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbench U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
ascender U وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
thermodynamics U مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
lever watch U سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
electromotion U جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down U توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
inductive coupling U شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
selector U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
actuator U وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
cabs U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cab U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
ganged U وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
examination U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
herioic treatment U معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CD U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutters U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
water cure U علاج بااب معالجه بااب
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine U ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
lifter U وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
dat U درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
arm U وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com